تئاتر ترامپ مخاطب ندارد! – تسنیم


گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم سفر اخیر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به سرزمین‌های اشغالی در تاریخ 13 اکتبر با هدف جشن گرفتن کاذب «آتش‌بس غزه» و القای دروغین  جایگاه خود به عنوان یک بازیگر کلیدی در عرصه دیپلماسی به‌اصطلاح صلح خاورمیانه صورت گرفت. با این حال، تلاش وی برای ارائه خود به‌عنوان واسطه‌ای مورد پذیرش جامعه بین‌المللی، با بدبینی گسترده‌ای روبرو شد.

ترامپ این توافق را «پایان واقعی جنگ» و بنیانی برای صلح پایدار معرفی کرد، اما استقبال رسمی در فرودگاه بن‌گوریون، از سوی اسحاق هرتزوگ و بنیامین نتانیاهو، نتوانست ماهیت شکننده وضعیت موجود را پنهان سازد. این سفر، که در فضایی پر از تنش و تردید صورت گرفت، بیش از آنکه نمادی از موفقیت دیپلماتیک باشد، نشان‌دهنده تلاش برای مدیریت روایت و کنترل افکار عمومی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود. حضور ترامپ در این مقطع حساس، تلاش آشکاری بود برای احیای میراث «توافق ابراهیم» و نشان دادن این ادعا که وی تنها رهبری است که قادر به برقراری توازن قوا در یکی از پیچیده‌ترین مناطق جهان است.

مهم‌ترین نکته‌ای که در ارزیابی این آتش‌بس باید در نظر گرفت، تضاد آشکار میان نتایج عملی توافق و اهداف اولیه اعلام‌شده توسط ائتلاف واشنگتن-تل‌آویو است. اهداف اولیه اسرائیل، که با حمایت بی‌قید و شرط دولت‌های پیشین آمریکا دنبال می‌شد، شامل دو محور اصلی بود: اول، انهدام کامل زیرساخت‌های نظامی و سیاسی جنبش حماس، و دوم، بازگرداندن تمامی اسرای اسرائیلی بدون هیچ‌گونه امتیاز عمده‌ای به طرف فلسطینی.

غیریت‌سازی‌های ساختگی و نمایش‌های رسانه‌ای میان نتانیاهو و ترامپ در جریان این مذاکرات، نمی‌تواند این واقعیت را بپوشاند که توافق حاصله در مرحله اول، آزادی آخرین اسرا از دست حماس را با آزادی صدها زندانی فلسطینی و تسهیل ارسال گسترده کمک‌های بشردوستانه به غزه گره زده است. این امر به وضوح با ادعای پیشین مبنی بر «نابودی کامل حماس» فاصله دارد.

این وضعیت برای ترامپ و نتانیاهو یک شکست استراتژیک تلقی می‌شود، زیرا نشان می‌دهد که مقاومت فلسطینی، حتی با وجود فشار نظامی عظیم، توانسته است اهداف خود را بر مذاکرات تحمیلی تحمیل کند. ترامپ تلاش می‌کند این تبادل را به‌عنوان یک دستاورد بشردوستانه جلوه دهد، در حالی که در واقعیت، این دستاورد مدیون قدرت چانه‌زنی طرف مقابل در غزه است.

در نگاه افکار عمومی جهانی، به‌ویژه در کشورهای غربی و جهان اسلام، ترامپ دیگر در کسوت منجی صلح یا معمار توافق‌های تاریخی دیده نمی‌شود. پس از تحولات اخیر، او به‌عنوان شریک اصلی در کشتار نزدیک به 70 هزار فلسطینی، از جمله تعداد بی‌شماری زن و کودک، شناخته می‌شود. این ادراک، که ریشه در سیاست‌های قبلی وی مانند به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و قطع کمک‌ها به آنروا دارد، اکنون با حمایت‌های بی‌دریغ از عملیات نظامی گسترده در غزه تقویت شده است.

تلاش‌های او برای بازنویسی ادراک عمومی و تمرکز بر نتیجه توافق آتش‌بس، در حالی که مقدمه اصلی آن یعنی «مقاومت موفق در برابر اهداف واشنگتن-تل‌آویو» را نادیده می‌گیرد، اقدامی غیرواقعی و مضحک است که پذیرش آن برای شهروندان آگاه جهان دشوار است.

سیاست خارجی ترامپ همواره بر پایه «قدرت و معامله» بنا شده است. در این ساختار، صلح تنها زمانی محقق می‌شود که یک طرف کاملاً شکست خورده باشد. اما در غزه، معادلات پیچیده‌تر شده‌اند. حمایت جهانی از فلسطین، به‌ویژه در میان نسل جوان آمریکایی، به‌شدت افزایش یافته است. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که درصد قابل توجهی از رأی‌دهندگان بالقوه ترامپ، او را در مورد مناقشه خاورمیانه در موضع غیرقابل دفاعی می‌بینند.

انتهای پیام/



Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *