تئوریزه کردن تسلیم با پروژه شرم الشیخ؛ آیا دیدار با ترامپ مشکلی را حل میکند؟
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم _ روز دوشنبه نشستی با حضور حدود سران 20 کشور در شهر شرم الشیخ کشور مصر برگزار شد؛ این گردهمایی با هدف نهایی کردن توافقی جامع برای پایان دادن به جنگ غزه با دعوت مشترک مصر و آمریکا برگزار شد.
در روزهای پیش از شروع نشست برخی چهرههای سیاسی عمدتاً وابسته به جریان اصلاحات با برجستهسازی اجلاس، از لزوم حضور رئیس جمهور در شرم الشیخ میگفتند و بعد از آنکه وزارت خارجه اعلام کرد رئیس جمهور در آن شرکت نخواهد کرد و همچنین بعد از پایان اجلاس، صحبت از فرصت سوزی میکردند.
این جریان پیش از اجلاس سران کشورها در نیویورک نیز بر لزوم دیدار پزشکیان و ترامپ مانور داده و ادعا میکردند که جمهوری اسلامی درحال از دست دادن فرصتهای خود در نیویورک و شرم الشیخ است؛ دوماه قبل نیز جبهه اصلاحات ایران بیانیه ای 11 بندی صادر کرد که جدا از خواستههای بعضاً نامعقول این جریان سیاسی، درخواستهایی برای تسلیم کشور و افتادن مجدد در بازی مذاکره آن هم از موضع ضعف ایران داشت.
خواستههایی همچون “اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها”، “آغاز مذاکرات جامع و مستقیم با ایالات متحده آمریکا و عادیسازی روابط” آن هم دقیقاً بعد از 60 روز از حمله آمریکا به تأسیسات اتمی ایران و یا پیشنهاد “حمایت از تشکیل کشور مستقل فلسطین” که عملاً بهمعنای به رسمیت شناختن اسرائیل است، از محورهای مورد تعجب این بیانیه بود.
هرچند بعید است جریانی که نسخه دیدار و مذاکره مستقیم در نیویورک و شرم الشیخ مینویسد این موارد را نداند اما بر فرض آنکه میخواستیم در شرم الشیخ هم شرکت کنیم، توجه به برخی نکات که در ادامه می آید مهم است.
یک- جریانی که از فرصت سوزی شرم الشیخ میگوید گویا با تاریخ قطع ارتباط کرده چراکه جمهوری اسلامی هیچگاه از مذاکره و شرکت در اجلاسهای این چنینی نه واهمه داشته و نه ذوق زده شده است؛ از مذاکرات سعدآباد با 3 کشور اروپایی تا مذاکرات 5 +1 و یا مذاکرات مستقیم با آمریکاییها در بن آلمان بر سر مسئله افغانستان یا مذاکرات مستقیم بین نمایندگان ایران و آمریکا در بغداد درباره آینده عراق بعد از حمله آمریکا به این کشور؛ همچنین باید به مذاکرات محرمانه عمان در اواخر دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد اشاره کرد؛ همه این مذاکرات و یا نشستها برای کمک به پیشرفت کشور و حل اختلافات فی ما بین در موضوعات مشخص بوده؛ پس نفس عدم حضور یا حضور مسئله نیست بلکه باید دید آیا حضور رئیس جمهور ما از موضع قدرت بوده و یا برای حل مشکلات کشور فایده میکرد؟
دو – پرسش مهم اینجاست که شرکت ایران در اجلاس شرم الشیخ چه دستاوردی برای ایران می توانست داشته باشد؟ آنچه از نشست منتشر شده و در انعکاس آن موجود است صرفاً یک شوی تبلیغاتی برای رئیس جمهور آمریکا بود تا شاید التیامی باشد بر ناراحتی وی از برنده نشدن جایزه صلح نوبل!
دعوت از سران کشورهایی مثل السالوادور یا ژاپن که در هیچ کجای معادلات منطقه یا فلسطین نیستند، پرده از نمایش تبلیغاتی رئیس جمهور آمریکا برمیداشت.
اکنون سوال این است که آیا ایران باید تبدیل به بخشی از پروژه تبلیغاتی رئیس جمهور آمریکا میشد یا آنکه مواضع مستقل و شناخته شده خود در مسئله فلسطین را حفظ و بر حق ملت فلسطین برای تعیین سرنوشت و حمایت از گروه های مقاومت پافشاری کند؟
2- پافشاری برخی در داخل بر نسخههای تکراری و عدم مداوا مثل اصرار بر مذاکره مستقیم و یا لزوم دیدار بین روسای جمهور دو کشور، اگر عامدانه برای ضربه به حیثیت رئیس جمهور و نظام نباشد، بدون شک کاری ابلهانه است چراکه اولاً جدا از حمله آمریکا به تأسیسات اتمی ایران در فردو و همچنین خروج ترامپ از برجام و یا به شهادت رساندن سردار سلیمانی در دوره اول ریاست جمهوری وی که موجب نفرت عمومی نسبت به او شده، دیدارهای قبلی ترامپ با روسای جمهور در کاخ سفید مانند زلنسکی رئیس جمهور اوکراین یا سیریل رامافوسا رئیس جمهور آفریقای جنوبی بیشتر تمسخر و یا دخالت در امور داخلی آنها بود.
حال در نظر بگیریم که در نیویورک یا شرم الشیخ پزشکیان با ترامپ رودررو میشد؛ آیا وی با احترام برخورد میکرد یا همین دیدار را هم بهانهای قرار میداد برای تهدید ما و شوی تبلیغاتی ساختن و انعکاس تصویری از ایرانِ تسلیم شده در برابر ترامپ؟
4- آنچه تقریباً نمیتوان در آن شکی کرد آن است که لااقل در شرایط فعلی، هیچ گونه مذاکرهای چه با آمریکا و چه با کشورهای اروپایی، در حل مشکلات کشور کارساز نیست چراکه حسن نیتی از سمت طرف مقابل وجود ندارد.
چند دور مذاکرات غیرمستقیم با طرف آمریکایی در عمان در ابتدای سال جاری در حال انجام بود که با حمله به ایران از سوی رژیم صهیونیستی و سپس ورود آمریکا به این جنگ منتهی شد؛ همچنین فعال سازی مکانیسم ماشه و وتوی قطعنامه روسیه برای تعلیق 6 ماهه آن، نشان میدهد که در حال حاضر نمیتوان از آمریکا توقع رفع تحریمها مگر در صورت تسلیم محض شدن در برابر خواسته هایشان را داشت.
آنچه نسخه شفابخش کشور در این روزهاست، توجه به ظرفیتهای داخلی، مبارزه با ناکارآمدیها و فساد، هدایت درست سرمایه ها و همچنین تلاش موثر در دیپلماسی اقتصادی و ارتباط با کشورهای مستقل و نیمه مستقل برای بیاثر کردن تحریمهاست و الا دیدار روسای جمهور ایران و آمریکا جز یک عکس یادگاری، آورده دیگری نخواهد داشت.
انتهای پیام/