تفقّه؛ فهمی که از عقل می‌گذرد و در دل آرام می‌گیرد



به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، شناخت قرآن مراحلی دارد؛ از تلاوت و تدبّر گرفته تا درک و عمل. اما یکی از والاترین و در عین حال کمتر درک‌شده‌ترین مراحل آن «تفقّه» است؛ مرحله‌ای که تنها به معنای دانستن یا فهمیدن ظاهری نیست، بلکه نوعی درک ژرف و رسوخ‌یافته در جان انسان است.

بنابر روایت تسنیم، لغت‌شناسان ریشه این واژه را از «فقه» گرفته‌اند و آن را به معنای «فهم دقیق و علمی» دانسته‌اند. در نگاه آنان، تفقّه یعنی دانشی که با دقت و تأمل حاصل می‌شود، به‌ویژه در حوزه دین، قرآن و احکام شرعی.

با این حال اگر بخواهیم به عمق این واژه از منظر قرآن راه بیابیم، باید فراتر از نگاه لغوی حرکت کنیم. تفقّه در منطق وحی، صرفاً نوعی تحلیل علمی یا استدلال عقلی نیست؛ بلکه تجربه‌ای درونی است که در میدان دل و ایمان اتفاق می‌افتد. در واقع آنچه در ظاهر به عنوان «فهم» تعبیر می‌شود، در باطن، «زیستن» و «باور کردن» است.

قرآن، انسان را به تفکر و تعقل دعوت می‌کند، اما هم‌زمان از مفهومی سخن می‌گوید که مرتبه‌ای برتر از این دو دارد. تفکر، حرکت ذهن است و تعقل، فرایند منطق و استدلال؛ اما تفقّه، عبور از مرز عقل و رسیدن به ساحتی است که عقل در آن به نور ایمان تبدیل می‌شود. به بیان دیگر، تفقّه همان تعقلی است که در قلب ریشه می‌دواند و از استدلال صرف، به یقین معنوی می‌رسد.

از این منظر، تفقّه نوعی «شناخت قدسی» است؛ شناختی که عقل را به خدمت ایمان درمی‌آورد و علم را از مرتبه ذهن به مرتبه قلب ارتقا می‌دهد. انسانِ متفقّه، نه صرفاً می‌داند، بلکه می‌چشد؛ و این تفاوت میان دانستن و درک‌کردن، فاصله‌ای است میان ذهن و جان.

جایگاه قلب در فرآیند فهم دینی

قرآن کریم، قلب را نه تنها مرکز احساسات و عواطف، بلکه جایگاه معرفت حقیقی معرفی می‌کند. آیات فراوانی بر این نکته دلالت دارند که فهم واقعی از دل برمی‌خیزد، نه از ذهن صرف. خداوند می‌فرماید: «فَمَن یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» (سوره انعام؛ آیه 125). یعنی هر کس را که خداوند بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای اسلام می‌گشاید.

این تعبیر زیبا نشان می‌دهد که پذیرش ایمان امری قلبی است، نه صرفاً فکری. همان‌گونه که در آیه‌ای دیگر آمده است: «قالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ» (حجرات/14). در این آیه، تفاوت میان اسلام ظاهری و ایمان درونی با دقت بیان شده است؛ ایمان تنها زمانی محقق می‌شود که در عمق جان انسان رسوخ کند. 

بنابراین اگر عقل محل تعقل است، قلب جایگاه تفقّه است. تفکر چراغی است که مسیر را روشن می‌کند، اما این نور زمانی معنا پیدا می‌کند که در آینه دل بتابد. آنجا که عقل به بن‌بست می‌رسد، قلب درهای شهود را می‌گشاید. از همین‌روست که قرآن در آیاتی مانند «لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا» (سوره اعراف؛ آیه 179) به صراحت می‌گوید: آنان دل‌هایی دارند که با آن نمی‌فهمند.

این آیه در واقع می‌خواهد بگوید که فهم حقیقی با ابزار ذهن حاصل نمی‌شود، بلکه با دلی که پاک است و از غبار غفلت تهی. اگر دل در بند خودخواهی و گناه باشد هیچ نوری در آن نفوذ نمی‌کند، هرچند صاحب آن از نظر عقل دانشمندی بزرگ باشد.

فرمان قرآنی به تفقّه؛ فهمی برای هدایت جامعه

در میان آیات قرآن، یکی از روشن‌ترین اشارات به اهمیت تفقّه، در سوره توبه آمده است: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ» (سوره توبه؛ آیه 122). در این آیه، خداوند مردم را به «کوچ برای دانش دینی» دعوت می‌کند؛ سفری از جهل به آگاهی، از ظاهر به باطن. اما دقت در تعبیر آیه نشان می‌دهد که هدف از این کوچ تنها یادگیری احکام نیست، بلکه رسیدن به بینشی عمیق و هدایتگرانه است. تفقّه در این معنا، دانشی است که به مسئولیت اجتماعی می‌انجامد.

تفقّه تنها ابزار شناخت نیست، بلکه رسالتی برای آگاهی‌بخشی و بیدارسازی جامعه است. قرآن می‌خواهد گروهی از مردم با درک ژرف از دین، به میان امت برگردند تا آنان را از غفلت برهانند و به مسیر حق بازگردانند. این نشان می‌دهد که تفقّه انزوای فکری و مشغله‌ای فردی نیست، بلکه کنشی اجتماعی و تحول‌آفرین است.

از منظر قرآن، بی‌تفقّهی، آغاز فروپاشی معنوی جامعه است. مردمی که تنها به ظاهر احکام بسنده می‌کنند، از درک روح دین بازمی‌مانند. این در حالی است که تفقّه، جوهره پویایی دین در تاریخ بوده است. جامعه‌ای که اهل تفقّه باشد، ایمانش زنده و دینداری‌اش عقلانی و مؤمنانه خواهد بود.

رابطه شنیدن و تفقّه؛ از گوش تا دل

قرآن میان گوش، عقل و قلب پیوندی شگفت‌انگیز برقرار کرده است. شنیدن، اولین گام در فرآیند تفقّه است زیرا انسان ابتدا می‌شنود، سپس می‌اندیشد و در نهایت باور می‌کند. با این حال این مسیر تنها زمانی به نتیجه می‌رسد که شنیدن با ایمان همراه شود. خداوند می‌فرماید: «وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْراً». (سوره انعام؛ آیه 25).

در این آیه شنیدنِ بدون ایمان به «سنگینی گوش» تعبیر شده است. یعنی کسی که گوش می‌دهد اما دلش درگیر نیست، در واقع هیچ نمی‌شنود. شنیدنِ حقیقی آن است که از مسیر عقل بگذرد و در قلب بنشیند. اگر گوش راهی به دل نیابد، تفقّه اتفاق نمی‌افتد.

امیر مؤمنان امام علی (ع) این حقیقت را در جمله‌ای کوتاه و ژرف چنین بیان کرده‌اند: «اِنَّ مَحَلَّ الایمانِ الجَنانُ وَ سَبیلَهُ الأُذُنانِ.» جایگاه ایمان دل است و راه رسیدن به آن گوش‌ها هستند. یعنی گوش دروازه معرفت است، اما اگر این دروازه به روی دل باز نشود، فهم به یقین تبدیل نخواهد شد. تفقّه در حقیقت سفری است از گوش به دل، از شنیدن به باور، و از دانستن به زیستن.

تفقّه، علمِ ربانیِ مستقر در قلب

بر اساس آموزه‌های قرآن و روایات، تفقّه همان علم ربانی است که در دل انسان مستقر می‌شود و آثار آن در رفتار و اخلاق ظاهر می‌شود. حدیثی زیبا از اهل بیت(ع) این حقیقت را چنین بیان می‌کند: «الْفِقْهُ هُوَ الْعِلْمُ الرَّبَّانِی الْمُسْتَقِرُّ فِی الْقَلْبِ الَّذِی یَظْهَرُ آثَارُهُ عَلَی الْجَوَارِحِ.»

در روزگار پیامبران، زبان وحی زبانی شنیداری بود و مردم پیام الهی را با گوش جان می‌شنیدند. امروز، قرآن و سنت در قالب کلمات مکتوب در اختیار ماست، اما مسیر تفقّه همان است که بود: از گوش یا چشم آغاز می‌شود، از عقل عبور می‌کند و در قلب آرام می‌گیرد.

از همین‌رو امام علی (ع) فرموده‌اند: «تعلّموا القرآن فإنه أحسن الحدیث، وتفقّهوا فیه فإنه ربیع القلوب، واستشفوا بنوره فإنه شفاء الصدور.» قرآن را بیاموزید که نیکوترین گفتار است، در آن تفقّه کنید که بهار دل‌هاست و از نور آن شفا بخواهید که درمان سینه‌هاست.



Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *