ظریف و سودای بازگرداندن نظم پیشاانقلابی به ایران



به گزارش همشهری آنلاین؛ ایجاد دوگانه میان امکانات دفاعی کشور و مردم و ارجحیت قائل شدن یکی بر دیگری، اشتباه فاحشی است که طی سالهای گذشته توامان نیروهای سیاسی در ایران آن را مرتکب شده‌اند.

عده‌ای، امکانات دفاعی را بر مردم و عده‌ای دیگر، مردم را بر امکانات دفاعی ارجح می‌دانند. هر دوی این برداشت‌ها متضمن خساراتی است که غیر قابل جبران خواهد بود.

در میان افرادی که مردم را بر ابزارهای دفاعی رجحان می‌دهند، نام «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه اسبق کشورمان در صدر قرار دارد.

ظریف چندی پیش در نشستی گفت: «موشک مهم است اما مردم مهم‌تر هستند. مردم، ایران را در قرن‌های گذشته نگه داشتند. برای این توان ارزش قائل شویم، بنابراین عامل عمده قدرت خود را حفظ کنیم».

بر این اظهار نظر چند اشکال وارد است. از جمله اینکه ایجاد دوگانه میان موشک و مردم و ارجحیت قائل شدن یکی بر دیگری، اساساً محل اشکال است. موشک و مردم در نظام جمهوری اسلامی ایران، رابطه طولی و تکمیلی با یکدیگر دارند به این معنا که قدرت یکی، مقدمه قدرت و بالندگی دیگری است.

از سوی دیگر با نگاه به تجاوز ۱۲ روزه صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها به کشورمان، آشکارا می‌توانیم بر ابطال نظر ظریف رای بدهیم. اما چگونه.

رابطه طولی موشک و مردم

در دفاع مقدس دوازده‌روزه ملت ایران در برابر تجاوز نظام سلطه، چنانچه قدرت بازدارنده موشکی نظام اسلامی و ضربات سخت نیروهای مسلح کشورمان به مراکز راهبردی در اراضی اشغالی نبود، مردم چطور می‌توانستند ذیل فضای رعب‌آور به وجودآمده توسط دشمن، فضای اجتماعی را با کنشگری خود به سمت هم‌آوایی در برابر صهیونیست‌ها سوق بدهند؟

از طرف دیگر؛ چنانچه وحدت ملی مردم ایران و بصیرت و روحیه بالای آن‌ها در برابر دشمنان نبود، موشک‌ها چطور می‌توانستند به تنهایی بازدارندگی تولید کنند و دشمن صهیونی را عقب برانند؟

بنابراین مشاهده می‌کنیم که موشک و مردم در تجاوز دوازده‌روزه و صد البته در تمام سال‌های پس از توسعه صنعت موشکی، به سان یک پازل، کاملاً رابطه تکمیلی در قبال همدیگر داشتند نه اَهَم و مُهم.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد ایجاد رابطه عرضی میان موشک و مردم و رجحان‌بخشیدن مردم بر موشک، نوعی موضع ریاکارانه از باب تضییع حق توان دفاعی کشور است که به واسطه واکنش افکار عمومی چون نمی‌توان مستقیم بیانش کرد، مدعی، به دریوزگی واژه‌ها افتاده و حیلت «یکی به نعل؛ یکی به میخ» را در پیش گرفته است.

مردم بودند اما سلاح نداشتیم

ظریف در بخشی از موضع خود تصریح می‌دارد که «مردم، ایران را در قرن‌های گذشته نگه داشتند». در اصل و اصالت این اظهارنظر هیچ تردیدی نمی‌توان راه داد اما چند پرسش بنیادین میتوان طرح کرد؛ از جمله اینکه چرا ایران در جنگ جهانی اول و دوم، با وجود اعلام بی‌طرفی، به اشغال نیروهای بیگانه درآمد؟ چرا ایران عصرِ قاجار در جنگ با روسیه تزاری مجبور به پذیرش دو عهدنامه ننگین شد؟ و در عصر صفوی و در جنگ موسوم به «چالدران»، مقهور قدرت عثمانی گشت؟

آیا ایرانیان در آن اعصار، عِرق میهنی نداشتند یا از صلابت و سلحشوری لازم برای دفاع از کیان کشور، برخوردار نبودند که ایران هر بار در مواجهه با قهر دُوَل پیشرفته، مجبور به تحمل مذلت و زبونی می‌شد و جز زیان، حاصلی نمی‌یافت. پاسخ به این سوالات قطعاً منفی است.

ایرانیان در هر بزنگاه با تمام جان، از خاک و ناموس کشور دفاع کرده‌اند و بدین ترتیب نباید علت‌العلل بیچارگی تاریخی ایران در نسبت با قدرت‌های زمانه را به کهتری یا مهتری ابعاد غیرت ایرانیان تقلیل داد. آنچه ما را بیچاره ساخت به نحوی که جز کُرنش در برابر قدرت‌ها راهی پیش‌رو نداشتیم، ضعیف‌بودن بُنیه دفاعی کشور و عقب‌بودن ایران از نهضت تولید تسلیحات پیشرفته در دنیا بود.

اکنون اما به اذعان دوست و دشمن، جمهوری اسلامی ایران در زمینه تولید موشک و پهپاد جزء قدرت‌های اول جهانی است و همین قدرتمندی، دشمن صهیونی را در تجاوز به میهن اسلامی، در نهایت وادار به ترک مقطعی مخاصمه و تن‌دادن به آتش‌بس کرد.

ظریف و یاران علیه ۴ دهه مجاهدت موشکی

اینکه افرادی نظیر ظریف، بسیار راحت، قدرت موشکی ایران را کتمان کرده و مغرضانه قدرت مردم را بر موشک اولویت می‌دهند، در واقع نادیده‌انگاشتن زحمات شبانه‌روزی هزاران نیروی جان بر کف در طول ۴ دهه گذشته برای توسعه صنعت موشکی است که چنانچه نبودند، ایرانِ امروز همچون لبنان و سوریه و غزه، زیر ضربات دشمن صهیونی به تلی از خرابه تبدیل شده بود.

امثال ظریف جرات نمی‌کنند آشکارا قدرت موشکی ایران را زیر سوال ببرند؛ بنابراین مجبورند با سخن‌سرایی، دست به تضعیف اقتدار موشکی به عنوان یکی از ارکان مهم قدرت ملی بزنند. این تضعیف در واقع تضعیف قدرت مردم نیز هست که ظریف و هم‌فکرانش مدعی دفاع از آن هستند. نظم دلخواه ظریف و ظریفیون، نظم پیشاانقلابی است؛ اینکه بزنند اما نتوانیم جواب بدهیم.



Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *