مرد سال آسیا: این افتخار دو نفره است | سالار آقاپور: می‌خواهم در فینال جام جهانی باشم



به گزارش همشهری‌آنلاین، سالار آقاپور و همسرش محدثه علی‌چراتی؛ آنها زوج خوبی‌اند، خوب از این نظر که به درک متقابل رسیده‌اند و می‌دانند چه می‌خواهند و چطور باید زندگی کنند. آقاپور را که می‌شناسیم؛ مردی که همین چند روز پیش بر بام آسیا ایستاد و مرد سال فوتسال آسیا شد. اما همسرش، علی‌چراتی یکی از چهره‌های نخبه است و البته حامی همسر قهرمانش. حضور آنها در تلویزیون همشهری فرصتی بود تا بیشتر با آنها آشنا شویم. گفت‌وگوی صمیمانه آنها با ما را می‌خوانید:

*گفت‌وگو را با خانم علی‌چراتی شروع کنیم. همسر مرد سال فوتسال آسیا بودن، چه حسی دارد؟

علی‌چراتی: اصلا قابل وصف نیست. حس و حالی ‌که در این چند روز داشتم، نمی‌توانم به زبان بیاورم و توصیف کنم.

*فکر می‌کردید سالار بتواند این جایزه را بگیرد؟

علی‌چراتی: بخواهم واقعیت را بگویم، بله. حسم این بود که قطعا با تندیس به خانه برمی‌گردد.

*در آن لحظات دعای خاصی هم می‌کردید؟

علی‌چراتی: در آن لحظات اصلا نمی‌توانستم تلویزیون را ببینم.

آقاپور: به من گفته بود که خیلی استرس دارم و نمی‌توانم برنامه را ببینم. هر وقت برنامه تمام شد، به من خبر بده. من هم همان لحظه پیام دادم که خدا را شکر جایزه را گرفتم.

علی‌چراتی: آن لحظه همه حس‌های خوب با هم بود؛ اشک، لبخند و حس خوب خوشحالی.

*خب، سالار خودت از رقابتی که با مسلم اولادقبا و بازیکن تایلندی برای انتخاب مرد سال آسیا داشتی بگو. مسلم خودش جزو مدعیان بود. تا قبل از اعلام اسم چه فکر می‌کردی و چقدر احتمال می‌دادی جایزه مال تو بشود؟

آقاپور: امسال جام ملت‌ها نداشتیم ولی در جام‌جهانی عملکرد خیلی خوبی داشتم و مسلم و محمد هم خیلی خوب بودند. سال‌های پیش فقط برای مرد سال ویزا می‌دادند و هر کسی که انتخاب شده بود، از قبل می‌دانست جایزه را برده. اما امسال هر ۳بازیکن را به مراسم دعوت کردند. در مراسم داشتم دعا می‌کردم و توکلم به خدا بود و خیلی امیدوار بودم و لحظه‌ای که ویدئوی من پخش شد و اسمم را گفتند، اشک توی چشمم جمع شد و خیلی خوشحال بودم.

*آن لحظه به چه‌چیزهایی فکر کردی، چه به ذهنت آمد؟

آقاپور: سختی‌هایی که داشتم، سالی که گذشته بود و بالا و پایین‌هایی که شده بود، در ذهنم آمد و لحظه‌ای که می‌روی تا جام را بگیری، روی ابرهایی و متوجه هیچ‌چیزی نیستی و روی زمین نیستی.

*به غیراز همسرت به چه کسانی خبر دادی؟

آقاپور: آنجا مشکل ضعیف‌بودن اینترنت را داشتیم و وقتی به هتل برگشتیم به پدر و مادرم زنگ زدم. آنها ارومیه هستند و داشتند برنامه را زنده از تلویزیون تماشا می‌کردند. از دعاهایی که برایم کرده بودند، تشکر کردم. به‌نظر من هر پدر و مادری افتخار می‌کند که فرزندشان در سطح جهانی و آسیا جایزه کسب کند.

*خانم علی‌چراتی، فکر می‌کنم شما بیشتر از سالار اضطراب داشتید؟

علی‌چراتی: نمی‌دانم بشود نوع اضطرابی را که ما داشتیم، با هم مقایسه کرد یا نه، ولی فکر می‌کنم شاید تا حدودی من بیشتر از خود او اضطراب داشتم، چون من در آن فضا هم نبودم و دور بودم.

*اگر سالار بدون جایزه می‌آمد، شما چه‌کار می‌کردید؟ ‌ کلا بعد از شکست‌ها که اعصابش خرد است، شما چه‌کار می‌کنید؟

علی‌چراتی: خب قطعا در این شرایطی که گفتید آدم احساس ناراحتی دارد، ولی سعی می‌کند با روحیه خوب مدیریت کند و پشت سر بگذارد. ما این لحظات را با هم گذرانده‌ایم.

*فوتسال را از ارومیه شروع کردی سالار. اصلا چرا فوتسال را انتخاب کردی و سراغ فوتبال نرفتی؟

آقاپور: من از بچگی استعداد فوتسال داشتم. برادرم ۸-۷سالی از من بزرگ‌تر است. در حیاط خانه دروازه خودش را بزرگ می‌گذاشت و برای من کوچک. دریبل‌زدن از همان‌موقع در ذهنم است. با هم در زمین خاکی هم بازی می‌کردیم. آن‌موقع وضعیت مالی‌مان خیلی خوب نبود، به زحمت و کمک پدر پول جور کردیم و به سالن رفتیم. آنجا دیدم که بازی در سالن خیلی لذتبخش است، دروازه و تور بود و… از همانجا دیگر فوتسال را شروع کردم.

*کی نخستین بار استعدادت را کشف کرد؟

آقاپور: از سن‌ ۱۱-۱۰سالگی با بچه‌های محل خودم فوتسال را شروع کردم. همه از محل حسین‌آباد و حاجی پیرلو بودیم و بعدا هم با هم به تیم اروم‌شاپرک رفتیم.

*حتما الان همه بچه‌محل‌ها خوشحال هستند.

بله، خیلی خوشحال هستند و همه آنها لطف داشتند و پیام تبریک دادند. خدا را شکر که توانستم آنها را خوشحال کنم. بعد از اروم‌شاپرک به تیم جوانان دبیری تبریز رفتم و لیگ برتر جوانان که بازی کردیم، به تیم ملی زیر ۱۷سال دعوت شدم. یک سال بعد هم با تیم زیر ۱۸سال به المپیک آرژانتین رفتم. تنها سالی بود که فوتسال در المپیک جوانان بود. بعد از آن هم جام ملت‌های زیر ۲۰سال آسیا در تبریز بود که آقای گل شدم. آقای ناظم‌الشریعه هم برای نخستین‌بار من را به تیم ملی دعوت کرد. برای ۴سال با تیم مس سونگون قرارداد بستم و بعد از آن هم به تیم پالمای اسپانیا رفتم و الان هم در خدمت تیم گهر زمین سیرجان هستم.

*سالار از سالن‌ها و محل‌های کوچک فوتسال را شروع کرد و تا مرد سال آسیاشدن هم پیش رفت. تو محصول یک برنامه‌ریزی هستی یا استثنایی؟

آقاپور: در شروع فقط می‌گویی بازی می‌کنم که لذت ببرم و این لذت و عشق است که به پیشرفت تو کمک می‌کند.

*بقیه نمی‌گفتند ول کن به جایی نمی‌رسی؟

این حرف‌ها را همه می‌زدند ولی‌ عشقی که با بچه‌های محل بازی می‌کردیم، خیلی لذتبخش بود. مثلا منتظر بودیم مدرسه تمام شود و بیاییم بازی کنیم. از وقتی به تیم ملی دعوت شدم، اهدافم بزرگ شد و برایشان برنامه‌ریزی کردم و کار برایم جدی شد.

*سال ۱۴۰۱ ازدواج می‌کنید، آن هم در حرم امام رضا(ع). حرم امام رضا که ملجأ همه ماست و شما بعد از گرفتن جایزه به اتفاق همسر به مسجد جمکران رفتید. این برنامه خودت بود یا همسرت؟

آقاپور: ما قبل از مراسم هم به حرم حضرت معصومه‌(س) و مسجد جمکران رفته بودیم. بعد از مراسم که رسیدم ایران، باشگاه گفت که باید سریع بیایی تمرین. من گفتم که چون نذر کرده‌ام، باید بروم جمکران. همسرم هم گفت از فرودگاه نزدیک است و از همین‌جا برویم. همسرم درگیر مراسم استقبال شده بود و ناهار نخورده بود، در مسجد که بودیم گفت دارد حالم بد می‌شود. چای می‌دادند، گفت‌ برویم چای بگیریم. آنجا آقایی که از روابط‌عمومی صداوسیمای قم بود، من را شناخت و بعد خبر منتشر شد که ما آنجاییم. ما اصلا نمی‌خواستیم موضوع خبری شود.

*قصه ازدواجتان را تعریف کنید. آشنایی از کجا شد؟ ‌ اصلا ازدواج با یک ملی‌پوش که مدام اردو و مسابقه است، چطور است؟ سالار یک مدت هم اسپانیا بود.

آقاپور: آن موقع که ازدواج کردیم، هنوز خیلی در تیم ملی جا نیفتاده بودم ولی دعوت می‌شدم. قبل از جام‌جهانی۲۰۲۱ هم خط خوردم.

*سختی‌هایش را به همسرتان توضیح نداده بودید؟

آقاپور: چرا گفته بودم.

علی‌چراتی: می‌دانستم که سختی‌هایی وجود دارد. ملی‌پوش در این سطح نبود ولی بازیکن حرفه‌ای لیگ بود.

*سالار، زود ازدواج کردی. خیلی‌ها می‌گویند ممکن است ازدواج زودهنگام در مسیر حرفه‌ای چالش‌هایی ایجاد کند.

آقاپور: من فکر می‌کنم داشتن یک همسر خوب خیلی هم می‌تواند کمک کند و حامی باشد. ما روز بد، روز باخت و مصدومیت داریم. همسرم به پای من ایستاد تا من به اینجا رسیدم. این افتخار برای هردوی ماست. من حدود ۶-۵ماه اسپانیا و دور از همسرم بودم. یکی از دلایلی که به ایران برگشتم این بود که همسرم نتوانست ویزا بگیرد.

*الان اگر پیشنهاد خوبی باشد، دوباره می‌روی‌ یا می‌گویی به شرطی می‌روم که همسرم هم بیاید.

آقاپور: با این جایزه امیدوارم با شرایط بهتر و به یک تیم بهتر در پرتغال، روسیه یا اسپانیا بروم. الان که وسط فصل است، ان‌شاءالله‌ فصل بعد.

*خانم، شما موافقید که برود؟

علی‌چراتی: هر مسیری که باعث پیشرفتش بشود، قطعا من با کمال میل پذیرا هستم. ان‌شاءالله که شرایط جور شود و بتوانم همراهش بروم.

*شما خودتان تحصیل‌کرده هستید، دغدغه‌های تحصیلی و شغلی دارید و شاید بخواهید سالار را همراهی کنید، محدود شوید. حاضرید از آنها بگذرید؟

علی‌چراتی: بخشی از زندگی من دقیقا همین‌جا رقم خورد. کارشناسی تغذیه می‌خواندم و قرار بود بعد از کارشناسی به اسپانیا بروم و کنکور شرکت نکردم و فقط برای استعدادهای درخشان ثبت‌نام کردم. وقتی آقاسالار برگشتند، همان زمان‌ها بود که نتایج استعدادهای درخشان آمد و من خدا را شکر می‌کنم که توانستم بدون کنکور از این طریق وارد مقطع ارشد شوم.

*این تخصص شما چقدر به سالار کمک می‌کند؟ روی تغذیه‌اش نظارت دارید، بهش قورمه‌سبزی می‌دهید؟

علی‌چراتی: مدیریت تغذیه‌اش را به‌عهده دارم. غذاها معمولا بدون روغن و کم‌چرب هستند.

آقاپور: غذاهای من بدون روغن است. مجبوریم.

قورمه‌سبزی را نمی‌شود بدون روغن درست کرد.

علی‌چراتی: سعی می‌کنیم غذاها را سالم نگه داریم. سبزی‌ قورمه‌سبزی را هم الان با هواپز و فر سرخ می‌کنیم.

*خلاف هم می‌کنی سالار؟

آقاپور: نه، ولی اگر بکنم هم متوجه نمی‌شود. خود رونالدو گفته من بعضی وقت‌ها فست‌فود می‌خورم.

*پیتزا یا قورمه‌سبزی؟

قورمه‌سبزی.

واقعا قورمه‌سبزی اول جدول است و هیچ‌چیزی را نمی‌توان با آن مقایسه کرد.

علی‌چراتی: زمانی که در اسپانیا بودیم، درصد چربی غذاها افزایش یافته بود و باشگاه به من گفت که باید برنامه غذایی را رعایت کنم. بعد از آن اعتراف کرد من فلان روز همبرگر خوردم و به تو نگفتم.

*خب از ارتباطی که با اهل‌بیت داری، بگو؟ تا حالا کربلا هم رفته‌ای؟

من حس می‌کنم که یک رابطه عمیق با اهل‌بیت دارم. ۴بار کربلا رفته‌ام و سال اولی که رفتم اربعین بود.

*کلا آذری‌ها تعصب خاصی روی اهل‌بیت دارند. این ارتباط قلبی چقدر بهت کمک کرده؟

من همیشه گفته‌ام اگر من به این جایگاه رسیدم، به‌خاطر لطف خدا و ائمه بوده است. روزهایی که بازی دارم چه راحت یا سخت، نماز می‌خوانم و دعا می‌کنم و به خدا توکل می‌کنم؛ اول اینکه سالم بمانم و بعد ‌بتوانم بهترین عملکرد را برای تیم ارائه دهم.

*روزهایی که بازی خوب درنیامده یا ببازی و به هم ریخته‌ای، نخستین نفر به کی زنگ می‌زنی؟

من همیشه بعد از بازی‌ها به پدر و مادرم و همسرم زنگ می‌زنم، ولی موقع‌هایی که می‌بازیم و ناراحتیم، سعی می‌کنم زنگ نزنم تا آرامش آنها را به‌هم نزنم.

*تا حالا پیش آمده همسر یا مادر در یک شرایط خاص یک جمله گفته باشد و تو بگویی که اصلا درست می‌گوید و باید رها کنم؟

بله، خیلی وقت‌ها پیش آمده، مثلا در بازی‌های بزرگ ببازیم.

*یکی از بازی‌های بزرگ رو یادت هست؟

همین فصل، بازی با گیتی پسند را باختیم. قرار بود عروسی برویم، همسرم رفته بود و قرار بود من بعدش بروم ولی مصدوم شدم و نتوانستم بروم. خیلی ناراحت بودم و همسرم گفت که اشکالی ندارد و قسمت این بوده که این اتفاق بیفتد. من بیشتر به‌خاطر بازی‌نکردن ناراحت بودم، چون موقع گرم‌کردن آسیب دیده بودم. البته همیشه به این نتیجه رسیده‌ام که وقتی یک چیز کوچکی از دست می‌دهم، یک چیز بزرگ به‌دست می‌آورم. برای جبران یک در باز می‌کند که اصلا نمی‌دانی از کجا بوده.

*شما بگویید در این روزهایی که سالار زیاد اردو بوده، ایران نبوده، از شما دور بوده، جایی شد که واقعا دلتنگ باشی ولی مراعات کنی و چیزی نگویی؟

علی‌چراتی: دلتنگی را که قطعا خودش می‌داند من همیشه ‌دارم. اگر بگویم ندارم، می‌داند که دارم دروغ می‌گویم.

آقاپور: من امروز می‌روم، فردا زنگ می‌زنم تا ته داستان را متوجه می‌شوم.

*مرد سال آسیا شدی، قله بعدی برای سالار کجاست؟

آقاپور: اول اینکه قهرمان جام‌ملت‌ها شویم و بعد از آن هم به فینال مسابقات قهرمانی جهان برسیم، قهرمان شویم و همانجا بتوانم بهترین بازیکن سال جهان شوم. من از همان اول که فوتسال را شروع کردم به این چیزها فکر می‌کردم.

*مهم‌ترین ویژگی سالار که هم کمکش کرده در ورزش به این نقطه برسد و هم توی زندگی موفق باشد، چیست؟

علی‌چراتی: قطعا اولی‌اش اعتقادات قشنگی است که دارد. تلاشش، سختکوشی‌اش، اینکه جا نمی‌زند و همیشه ادامه می‌دهد تا به هدفی که دارد برسد.

*خودت چه فکر می‌کنی سالار؟

آقاپور: دقیقا اعتقاداتم مهم است، بعد تلاش و استمراری که برای رسیدن به موفقیت دارم و… ‌سختی‌هایی که بهشان عادت کرده‌ام. دوست دارم سختی بیشتر باشد چون می‌دانم بعدا لذتش بیشتر است.

*مربی اسپانیایی از تک‌به‌تک‌هایت تعریف کرده بود. از تو خیلی راضی بود؟

آقاپور: بله، مربی اسپانیایی خیلی من و سبک بازی‌ام را دوست داشت و روزی هم که می‌خواستم برگردم، خیلی ناراحت بود و حتی گفت هر وقت خواستی برگردی، پول رضایت بیشتری می‌دهیم تا به جز پالما جای دیگری نروی.



https://www.hamshahrionline.ir/news/987521/%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%88-%D9%86%D9%81%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D9%82%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D9%85″>Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *