مقابل ایران دوباره زانو می‌زنید؛ نمی‌گذاریم آینده‌مان را بدزدید



دانیال معمار-سردبیر: خواندن تاریخ مهم است. سرگرمی یا کنجکاوی نیست؛ یکی از اساسی‌ترین راه‌های تبیین است. تاریخ مثل چراغی است که مسیر تاریک امروز را روشن می‌کند. آدمی که یک‌بار شکست خورده، اگر از تجربه‌اش درس نگیرد، دوباره زمین می‌خورد. ملت‌ها هم اگر از گذشته‌ خود عبرت نگیرند، محکوم به تکرار اشتباهاتند. رهبر انقلاب هم بارها هشدار داده‌اند: «اگر تاریخ را ندانیم، اشتباهات گذشته را دوباره تکرار خواهیم کرد.»
اما دشمن دقیقا همین نقطه را نشانه گرفته است؛ تحریف تاریخ. وقتی جوان امروز از خفقان، فقر، وابستگی و بی‌عدالتی دوران پهلوی چیزی نشنود، طبیعی است که دروغ دوران «طلایی» را باور کند. فیلم‌ها، مستندها و روایت‌های دروغین، چنان بزک‌ شده‌اند که آن دوران تاریک را عصر شکوه نشان می‌دهند؛ درحالی‌که واقعیت، تصویر دیگری دارد: کشوری وامدار، تحقیرشده و بی‌اختیار که شاهش برای گرفتن اجازه‌ سفر یا خرید اسلحه باید به سفارت آمریکا تعظیم می‌کرد.
اگر تاریخ را نخوانیم، فراموش می‌کنیم که در همان دوران سیاه پهلوی، ایران با سیاست سازش و وادادگی، بخشی از سرزمینش را از دست داد؛ منطقه‌ آرارات را واگذار و بحرین را رسما تقدیم بیگانه‌ها کرد. یادمان می‌رود که نفت‌مان را اول انگلیسی‌ها و بعدتر آمریکایی‌ها به تاراج بردند.
اگر تاریخ را مرور نکنیم، نمی‌فهمیم که طایفه قجر با امضای قراردادهای ترکمنچای و گلستان، بخش‌های بزرگی از خاک ایران را به دیگران واگذار کردند؛ آن‌هم فقط به‌خاطر بی‌کفایتی، ترس و وابستگی. متوجه نمی‌شویم که از امتیاز تنباکو و گمرک گرفته تا منابع معدنی و حتی چاپ اسکناس، همه در اختیار بیگانگان بود. کسی که تاریخ نمی‌داند، نمی‌فهمد چرا میرزای شیرازی با فتوای تحریم تنباکو، نخستین جرقه استقلال را زد یا چرا مشروطه‌خواهان واقعی خون دادند تا استقلال ملی زنده بماند.
اگر تاریخ را ندانیم، دیگر ارزش دفاع 8ساله و مقاومت 12روزه هم درست درک نمی‌شود. کم‌کم یادمان می‌رود که ملت ما در دوران سربلندی جمهوری اسلامی، مقابل همه متجاوزان دنیا ایستاد و اجازه نداد یک وجب از خاکش جدا شود؛ دستاوردی که نه قاجار توانش را داشت و نه پهلوی جرأتش را.
حتی در جنگ‌های کهن، از نبرد ادسا در دوران ساسانیان تا نبردهای صفویان با پرتغالی‌ها، تاریخ نشان داده که ملت‌ متحد، دشمنان بزرگ را به زانو درمی‌آورد. والرین، امپراتور قدرتمند روم، روزی در برابر سپاه ایران شکست خورد و زانو زد؛ امروز هم همان روایت در شکل جدیدی تکرار می‌شود؛ وقتی ایران در برابر ائتلاف جهانی ایستاد و دشمن ناچار شد دوباره زانو بزند.
اگر تاریخ را نشنویم، نمی‌فهمیم چرا هزینه‌ سازش همیشه از مقاومت بیشتر است. متوجه نمی‌شویم که چرا آمریکایی‌ها قابل اعتماد نیستند. شناخت تاریخ یعنی داشتن سپر در برابر جنگ روایت‌ها؛ یعنی نگذاری دیگران برایت گذشته بسازند و آینده‌ات را بدزدند. درست همین‌جاست که معنای پویش این روزها «مقابل ایران دوباره زانو می‌زنید» روشن می‌شود: ملتی که حافظه‌ تاریخی‌اش بیدار است، هیچ‌گاه اسیر تحریف نمی‌شود. چنین ملتی نه‌تنها اشتباهات گذشته را تکرار نمی‌کند بلکه آینده‌اش را با اطمینان می‌سازد؛ آینده‌ای که در آن، نه ایران‌ که دشمنانش بار دیگر باید زانو بزنند.



Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *