پادکست | اعتراضات نسل زد در مغرب؛ بسترها و پیامدها


گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم ـ یکصدوشصتمین شماره از پادکست «در عمق» که به بررسی مهم‌ترین روندها، تحولات و همچنین شخصیت‌ها در غرب آسیا می‌پردازد، روز شنبه 26 مهر 1404 ضبط و منتشر شد. در این اپیزود «احمد بروایه»، کارشناس مسائل مصر و شمال آفریقا اعتراضات نسل Z در مغرب را مورد بررسی قرار می‌دهد.

 

پادکست , در عمق , کشور مراکش | کشور مغرب , نسل Z ,

 

برای درک مغرب باید به پیشینه تاریخی این کشور بازگردیم؛ زیرا ساختار سیاسی و اقتصادی آن از دل تاریخ دیرپای نهاد سلطنت شکل گرفته است. مغرب دارای یک نظام سلطنتی ریشه‌دار و بیش از 350 ساله است و هیچ‌گاه در طول تاریخ، به‌ویژه در دوران عثمانی، مستعمره آن امپراتوری نبوده است.

سلسله فعلی پادشاهان مغرب، که نسب خود را به پیامبر اسلام می‌رسانند، مشروعیت خویش را بر پایه پیوند دینی تعریف کرده و لقب «امیرالمؤمنین» را برای پادشاه حفظ کرده‌اند؛ امری که سبب سلطه نرم آنان بر فضای دینی و اجتماعی کشور شده است.

در دوره استعمار فرانسه، پادشاهان مغرب از رهبران اصلی مبارزه با استعمار بودند. محمد پنجم، جد محمد ششم، پادشاه کنونی، به‌سبب همین مقاومت مدتی از سوی فرانسویان عزل و به ماداگاسکار تبعید شد. در فرآیند استقلال، نهاد سلطنت با احزاب، اتحادیه‌های صنفی، کارگری و نیروهای ملی‌گرا و چپ هم‌پیمان شد تا هم استقلال کشور را تحقق بخشد و هم جایگاه خود را حفظ کند.

این همکاری موجب شکل‌گیری فضای اجتماعی و سیاسی نسبتاً پویایی شد که علی‌رغم کشمکش‌های گاه خشونت‌آمیز، در نهایت به تثبیت و تقویت نهاد سلطنت انجامید و بسیاری از احزاب و گروه‌های سنتی تضعیف شدند.

از سال 2000، با سلطنت محمد ششم، مغرب مسیر صنعتی‌سازی، توسعه زیرساخت و رشد اقتصادی مبتنی بر صادرات و همکاری با اتحادیه اروپا را در پیش گرفت. این سیاست‌ها موجب شد مغرب در زنجیره‌های جهانی ارزش، به‌ویژه در صنعت خودروسازی و هوانوردی، جایگاه یابد و به رشد بالای اقتصادی برسد.

امروز مغرب یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان خودرو در آفریقاست و تنها کشور دارای قطار سریع‌السیر در منطقه به شمار می‌رود.

با وجود این موفقیت‌ها، اقتصاد سیاسی مغرب با مشکلات ساختاری مواجه است؛ بیش از 55 درصد تولید ناخالص داخلی در سه منطقه اصلی رباط، کازابلانکا و طنجه متمرکز شده، در حالی که مناطق روستایی و پیرامونی از توسعه کافی بهره‌مند نیستند.

درون شهرهای بزرگ نیز شکاف میان طبقات متن و حاشیه مشهود است؛ فقدان فرصت‌های شغلی، وابستگی اقتصاد به رانت و نزدیکی به قدرت، و گسترش مشاغل غیررسمی و فقر شهری از آثار این وضعیت‌اند.

به‌جز شکاف‌های اقتصادی، مغرب با سه گسل اجتماعی-فرهنگی تاریخی نیز روبه‌روست: نخست، گسل عرب و آمازیغ که حدود 35 درصد جمعیت کشور را دربرمی‌گیرد و اگرچه زبان آمازیغی از سال 2011 رسمی شده است، تضاد فرهنگی همچنان پابرجاست؛ دوم، گسل اسلام‌گرایان و سکولارها که با گسل قومی یادشده تقاطع دارد؛ سوم، شکاف مرکز و پیرامون که در آن مناطق حاشیه‌ای بیشتر خاستگاه آمازیغ‌ها و فقیرنشین‌ها هستند، در حالی که نواحی مرکزی خود را عرب‌نشین و برخوردار می‌دانند.

همه این گسل‌ها در کنار پویایی سیاسی ناشی از اصلاحات اقتصادی و نزدیکی مغرب به معیارهای اتحادیه اروپا، از سال 1999 تاکنون، باعث شده‌اند این کشور مستعد شکل‌گیری جنبش‌ها و اعتراضات اجتماعی متعدد باشد.

انتهای پیام/



Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *