چالش در امنیت غذایی خانوادههای کم درآمد
سید مهدی قیصری – بررسی سبد مصرفی خانوار نشان میدهد به طور کلی مصرف مواردی مانند گوشت قرمز و مرغ تا حدی کاهش داشته و جای آن با مواد غذایی مانند تخم مرغ پر شده است. همچنین، هزینههای ناسالم مانند دخانیات در گروههایی با درآمد پایینتر و افزایش قیمت مواد غذایی مواردی است که نگرانیها در مورد گرسنگی پنهان را افزایش میدهد. با این وجود، بررسی تجربه برزیل نشان میدهد میتوان با اجرای برنامههایی بر این چالش غلبه کرد.
در سالهای اخیر، مسئلهی امنیت غذایی بهعنوان یکی از ارکان اصلی توسعهی پایدار در برنامههای ملی و بینالمللی مطرح شده است. با این حال، تمرکز بسیاری از سیاستگذاریها و تحلیلها همچنان بر جنبهی کمی مصرف غذا، یعنی رفع گرسنگی ظاهری، باقی مانده و از یک بعد مهمتر و پنهانتر آن، یعنی کمبود مزمن ریزمغذیها، غفلت شده است. این بُعد که با عنوان گرسنگی پنهان شناخته میشود، امروز به یک معضل عمومی در کشورهای با درآمد پایین و متوسط تبدیل شده است.گرسنگی پنهان به حالتی گفته میشود که در آن فرد بهظاهر غذای کافی مصرف میکند، اما این غذاها فاقد عناصر ضروری مانند آهن، روی، ید، ویتامینهای A و D و دیگر ریزمغذیهایی هستند که برای رشد، عملکرد سیستم ایمنی، و سلامت روانی و جسمی انسان لازماند. بر اساس گزارشهای سازمان جهانی بهداشت، بیش از دو میلیارد نفر در جهان با این نوع گرسنگی مواجهاند و بسیاری از آنها هرگز در آمار رسمی فقر غذایی ثبت نمیشوند.در ایران، با وجود اینکه فقر مطلق در برخی سالها کاهش یافته، اما تغییرات قیمت مواد غذایی، حذف تدریجی یارانهها، تورم بالا، کاهش قدرت خرید و ناهمسانی دسترسی به منابع غذایی در مناطق مختلف کشور، سبب شدهاند که امنیت غذایی کیفی برای بخشی از جمعیت، بهویژه خانوادههای کمدرآمد به خطر بیفتد. در این خانوارها، وعدههای غذایی ممکن است به لحاظ مقدار پاسخگو باشد، اما تنوع غذایی، کیفیت مواد مصرفی، و توازن بین گروههای غذایی نیز اهمیت بسیار بالایی دارد که ممکن است به آن توجه نشود.با افزایش نرخ تورم، سبد مصرفی خانوارها نیز تغییر میکند. به عنوان مثال، یک گزارش از مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد با افزایش نرخ تورم در سالهای ۱۳۹۰ الی ۱۴۰۰، مردم مصرف مواردی مانند مرغ و گوشت قرمز را به طور قابل توجهی کاهش داده و برای جبران آن، تخم مرغ را جایگزین موارد ذکر شده کردهاند. همچنین مصرف روزانه کالری توسط افراد نیز در بازه ذکر شده نزولی بوده است.
این کمبود در مواد غذایی با کیفیت بالا، زمینهساز بروز کمخونی، کوتاهقدی، ضعف سیستم ایمنی، مشکلات یادگیری در کودکان، کاهش بهرهوری کاری در بزرگسالان و بروز بیماریهای مزمن مانند دیابت، فشار خون و افسردگی در میانمدت و بلندمدت خواهد بود.
علاوه بر این، بررسی دادههای هزینه درآمد خانوار نشان میدهد که سهم هزینههای ناسالم مانند دخانیات، در دهکهای کم درآمد بیشتر از دهکهای پردرآمد هست. در واقع، میتواند گفت با کاهش درآمد هزینههای ناسالم مانند دخانیات فشار بیشتری بر وضعیت سلامت خانوار میآورد و جای غذای سالم را میگیرد.گرسنگی پنهان به شکل پیچیدهای با سایر ابعاد فقر، از جمله فقر آموزشی، فقر سلامت و فقر شغلی در ارتباط است. خانوادهای که درآمد پایینی دارد، معمولاً در اولویتبندی هزینهها ناچار است مواد غذایی را فدای اجاره خانه، دارو، هزینه مدرسه یا حتی سوخت کند. در چنین شرایطی، انتخاب غذاهای ارزانتر، اما بیارزشتر اجتنابناپذیر میشود.همچنین، نبود آموزشهای صحیح درباره اصول تغذیه سالم، تبلیغات گسترده غذاهای کمارزش، نبود دسترسی به فروشگاههای عرضه غذای تازه در برخی مناطق محروم (بهویژه روستاها یا حاشیهنشینی شهری)، و ضعف سیستمهای نظارتی و حمایتی، همگی به تعمیق این بحران کمک میکنند.در چارچوب برنامههایی مانند Fome Zero (هیچگونه گرسنگی) و دیگر اقدامات مربوط به امنیت غذایی، بهطور عمده بر توزیع مواد غذایی مغذی، آموزش تغذیهای، ایجاد فرصتهای اقتصادی محلی، و حمایت از کشاورزان کوچک متمرکز بود. این برنامهها بهطور خاص از روشهایی استفاده کردند که توانستهاند به صورت عملی و مؤثر گرسنگی پنهان را کاهش دهند.یکی از اولین و مهمترین راهکارهای برزیل، غنیسازی مواد غذایی بهویژه برنج و حبوبات با موادی مانند ویتامین A، آهن، ید، و ویتامین D بود. این اقدام بهویژه برای کاهش کمبودهای ریزمغذی در گروههای آسیبپذیر مانند کودکان و زنان باردار و شیرده بسیار مؤثر بود. برزیل مواد غذایی را با مکملهای مغذی غنیسازی کرد و در دسترس خانوادههای کمدرآمد قرار داد.یکی دیگر از راهکارها در برزیل، توزیع مواد غذایی مغذی از طریق شبکههای اجتماعی و دولتی بود. برزیل با راهاندازی شبکههایی برای توزیع مواد غذایی در مناطق روستایی و حاشیهای شهری، مواد غذایی غنیشده را به خانوارهای کمدرآمد توزیع کرد. این مواد غذایی بهویژه به مناطقی ارسال میشد که دسترسی به مواد غذایی سالم و مغذی برای آنها سخت بود. این اقدامات باعث کاهش سوءتغذیه و مشکلات گرسنگی پنهان در این مناطق شد.برزیل در کنار اقدامات عملی برای تأمین مواد غذایی، برنامههای آموزشی در زمینه تغذیه سالم و بهداشت عمومی راهاندازی کرد. در این برنامهها، به مردم آموزش داده میشد که چگونه از مواد غذایی موجود بهرهبرداری بهینه کنند و انتخابهای غذایی سالم داشته باشند. این آموزشها در مدارس، محلهها و از طریق رسانههای اجتماعی ارائه میشد تا آگاهی در مورد تغذیه صحیح و پیشگیری از بیماریهای ناشی از گرسنگی پنهان افزایش یابد.یکی دیگر از اقدامات اساسی در مبارزه با گرسنگی پنهان، حمایت از کشاورزان کوچک و تولیدکنندگان محلی بود. دولت برزیل برنامههایی را اجرا کرد که به کشاورزان اجازه میدادند محصولات خود را به بازارهای محلی عرضه کنند و به این ترتیب مواد غذایی تازه و مغذی در دسترس مردم قرار گیرد. این نه تنها به امنیت غذایی کمک کرد بلکه به اقتصاد محلی نیز رونق بخشید و وابستگی به واردات مواد غذایی را کاهش داد.همچنین، برزیل با ایجاد شبکههای غذایی محلی که محصولات کشاورزی را بهطور مستقیم از تولیدکنندگان به مصرفکنندگان میرساند، توانست دسترسی به غذاهای سالم و ارزانتر را تسهیل کند. علاوه بر این، بانکهای غذایی در سراسر کشور راهاندازی شدند که در آنها مواد غذایی اضافی جمعآوری شده و در اختیار افراد نیازمند قرار میگرفت