چگونه سرخودمان و دیگران کلاه می گذاریم؟ / مغز فریبکار به جای علم، به شبه‌علم باور می کند/ نیاز به قطعیت: روانشناسی پشت پرده جذابیت شبه‌علم



 گروه اندیشه: محمدرضا واعظ، در مطلبی که برای صفحه اندیشه روزنامه اعتماد نوشته،  به بررسی دلایل روان‌شناختی و شناختی گرایش افراد به شبه‌علم می‌پردازد. نویسنده توضیح می‌دهد که ذهن انسان به صورت تکاملی به دنبال الگو و معناست، اما این ویژگی می‌تواند ما را در دام باورهای نادرست بیندازد. و به عبارتی انسان به طور ناخواسته بر سر خود و دیگران این گونه کلاه می گذارد. عوامل اصلی این گرایش عبارتند از نظر واعظ سوگیری‌های شناختی، تکیه بر حکایات شخصی و خطای دسترس‌پذیری، اثر دانینگ-کروگر، نیاز به قطعیت و الگو و ترس و امید است. در نهایت، نویسنده نتیجه می‌گیرد که این ویژگی‌های شناختی، شمشیری دولبه هستند و برای مصون ماندن از شبه‌علم، باید با تفکر نقادانه و آگاهی از این مکانیسم‌ها به مقابله پرداخت. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:

 ****

ذهن انسان به گونه‌ای تکامل یافته که همواره به دنبال معنا و الگو در جهان پیرامون است. این ویژگی اگرچه پایه پیشرفت‌های علمی بوده، اما می‌تواند ما را در دام باورهای نادرست نیز بیندازد. سوگیری‌های شناختی (cognitivebiases) نقش پررنگی در گرایش افراد به شبه‌علم دارند.برای مثال، «سوگیری تایید» یکی از رایج‌ترین خطاهای ذهنی است: ما به‌طور طبیعی تمایل داریم شواهدی را جست‌وجو کنیم یا به یاد بیاوریم که عقاید موجودمان را تایید می‌کنند و شواهد مخالف را نادیده می‌گیریم.

این سوگیری باعث می‌شود فردی که به یک درمان جعلی اعتقاد پیدا کرده، تمام موارد بهبودی (هر چند اتفاقی یا ناشی از اثرplacebo) (دارونمایی) را به آن نسبت دهد و موارد عدم موفقیت را توجیه یا فراموش کند. به همین ترتیب، «تفکر گزینشی و خطای دسترس‌پذیری» نیز اثرگذارند: داستان‌ها و حکایات پررنگ و احساسی (مثلا روایت معجزه‌آسای درمان سرطان با رژیم غذایی خاص) بیشتر در ذهن می‌مانند و ما بر پایه همان‌ها قضاوت می‌کنیم، در حالی که داده‌های آماری خشک و علمی کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند.

این تکیه بر حکایات شخصی به جای شواهد آماری یکی از دلایل پذیرش گسترده شبه‌علم در میان مردم است. وقتی فردی داستان «شفا یافتن» کسی را می‌شنود که از درمان‌های جایگزین استفاده کرده، آن روایت تاثیر روانی قوی‌تری نسبت به نتایج یک پژوهش کار آزمایی بالینی در او می‌گذارد.  یکی دیگر از سوگیری‌های مهم، «اثر دانینگ-کروگر»(۱) است که به‌ویژه در حوزه اطلاعات سلامت و علم دیده می‌شود. مطابق این اثر، افرادی که دانش یا تخصص کمی در یک حوزه دارند، اعتمادبه‌نفس و اطمینان بیشتری به درستی دانسته‌های خود نشان می‌دهند.

به بیان دیگر، هر چه دانش واقعی کمتر باشد، توهم دانایی بیشتر است. چنین افرادی مستعد پذیرش ادعاهای شبه‌علمی‌اند، زیرا پیچیدگی و عدم قطعیت روش علمی را درک نکرده و راه‌حل‌های ساده و مطمئن شبه‌علم را جذاب می‌یابند. برای مثال، والدینی را در نظر بگیرید که فقط با خواندن چند مقاله غیرعلمی در اینترنت، تصور می‌کنند از پزشکان درباره واکسن‌ها بیشتر می‌دانند. این والدین به دلیل اثر دانینگ-کروگر و سوگیری تایید، به جنبش ضدواکسن می‌پیوندند و به هشدارهای متخصصان بی‌توجه می‌مانند.

در واقع، همان‌گونه که مایکل شرمر (نویسنده کتاب «چرا مردم چیزهای عجیب را باور می‌کنند») اشاره کرده است، افراد باهوش الزاما مصون از این خطاها نیستند؛ چه ‌بسا افراد تحصیلکرده به دلیل مهارتشان در استدلال، تنها در دفاع پیچیده‌تر از باورهای نادرست خود تواناتر باشند. شرمر می‌گوید: انسان‌ها اغلب ابتدا بر پایه عوامل غیرمنطقی و هیجانی به باوری می‌رسند و سپس دلایل عقلی برای آن می‌تراشند؛ افراد باهوش فقط در توجیه عقیده خود چیره‌دست‌ترند!

 نیاز به قطعیت و الگویابی عامل روانشناختی دیگری است که در جذابیت شبه‌علم نقش کلیدی دارد. ذهن انسان از عدم قطعیت و ابهام گریزان است و به صورت تکاملی تمایل دارد در میان آشوب محیط به الگوهای معنادار دست یابد. این تمایل هرچند در جای خود مفید است، اما می‌تواند به «توهم الگو» (clusteringillusion) بینجامد؛ یعنی دیدن رابطه و الگو در رخدادهای تصادفی. مثلا بیماری که به‌طور تصادفی پس از مصرف یک داروی گیاهی احساس بهبود کرده، ممکن است این دو واقعه را به عنوان علت و معلول تلقی کند (در حالی که از منظر علمی ممکن است بهبود او خودبه‌خود رخ داده باشد یا ربطی به آن دارو نداشته باشد) .

نیاز به قطعیت همچنین باعث می‌شود که افراد پاسخ‌های قطعی و ساده را به تردیدهای پیچیده و مبهم ترجیح دهند.در این زمینه مایکل شرمر می‌گوید: انسان‌ها نوعی «موتور باور» در مغز خود دارند که دایما در تلاش است جهان پیرامون را معنی‌دار، منظم و قابل پیش‌بینی جلوه دهد. (Shermer, ۲۰۱۱, p. ۵۹) کارل سیگن، اخترشناس و مروج علم معروف، در کتاب «دنیایی تسخیر شده توسط شیاطین» (The Demon-Haunted World) می‌نویسد که شبه‌علم از همین میل به یقین و الگو سود می‌برد: شبه‌علم ظواهر روش علمی را تقلید می‌کند و بنابراین برای افرادی که آموزش علمی ندیده‌اند، می‌تواند کاملا موجه به نظر برسد. (Sagan, ۱۹۹۵, p. ۱۳; p. ۲۰–۲۲) از سوی دیگر، افراد می‌خواهند باورهای شبه‌علمی درست باشند، زیرا این باورها به زندگی آنها شگفتی و قطعیت می‌بخشند و دنیای کسالت‌بار روزمره را به مکانی پررمزوراز و معنی‌دار تبدیل می‌کنند.

 نقش ترس و امید در گرایش به شبه‌علم انکارناپذیر است. ترس از ناشناخته‌ها و وقایع هولناک و در مقابل امید به نجات یا بهبود می‌تواند افراد را وادار کند که به هر ریسمانی چنگ بیندازند. برای مثال، ترس از بیماری‌های درمان‌ناپذیر یا عوارض درمان‌های مدرن، بسیاری را به سوی درمان‌های جایگزین و اثبات‌ نشده سوق می‌دهد. باور به معجزه‌درمانی با طب جایگزین برای بیماری صعب‌العلاج، از امید وافر بیمار و اطرافیانش تغذیه می‌کند. در حوزه روانشناسی دین و شبه‌علم، مشاهده می‌کنیم که اعتقاد به نیروهای ماوراءالطبیعه نیز تا حدی ریشه در ترس‌ها و امیدهای بشری دارد.

سیگن اشاره می‌کند که باورهای خرافی یا شبه‌علمی می‌توانند به نیازهای عاطفی ما پاسخ دهند: برای نمونه، اعتقاد به احضار روح مردگان برای تسکین داغ‌دیدگان یا اعتقاد به زندگی پس از مرگ برای کاهش ترس از مرگ شکل می‌گیرد. در حوزه سلامت، وقتی پزشکی مدرن برای بیماری فرد پاسخی قطعی و امیدبخش ندارد، فرد به راحتی طعمه وعده‌های پرامید درمان‌های اثبات ‌نشده می‌شود. امید کاذب که توسط درمانگران شبه‌علمی فروخته می‌شود، گرچه از دید اخلاقی مذموم است، اما برای بیماری که در تنگنای ناامیدی است، جذابیت روانی فوق‌العاده‌ای دارد. یک مطالعه در حوزه اخلاق پزشکی با عنوان «برخورد پزشکی با امید واهی» اشاره می‌کند که حتی برخی متخصصان نیز گهگاه به تداوم امید واهی در بیماران بدحال تن می‌دهند، چون امید (هر چند غیرواقعی) می‌تواند کارکرد تسکینی برای بیمار داشته باشد. (Eijkholt, ۲۰۲۰, pp. ۷۰۳-۷۱۱)

در مثال‌های واقعی، شاهد بوده‌ایم که خانواده‌ها برای بیماران مبتلا به بیماری‌های لاعلاج، هزینه‌های گزافی صرفِ درمان‌های تجربی و تایید ‌نشده می‌کنند، فقط به این امید که شاید معجزه‌ای رخ دهد. به‌طور خلاصه، ترس از واقعیت‌های تلخ و امید به راه‌حل‌های معجزه‌آسا دو روی سکه‌ای هستند که فروشندگان شبه‌علم هنرمندانه از آن بهره می‌برند. از واکسن‌هراسی که بر ترس از عوارض واکسن سوار است تا بازار مکمل‌ها و اکسیرهای جوانی که از امید به سلامتی و عمر طولانی تغذیه می‌کند، همه نشان از تاثیر قدرتمند عواطف بر جذب انسان‌ها به شبه‌علم دارد. 

در پایان باید تاکید کرد که ویژگی‌های شناختی و روانی ما شمشیری دولبه‌اند: همان عواملی که ما را توانمند به شناخت جهان کرده‌اند، در صورت عدم مهار توسط تفکر نقادانه می‌توانند ما را به سمت خرافه و شبه‌علم منحرف کنند. زودباوری (credulity) یا تمایل به باور کردن بدون شواهد کافی، وقتی با ترس‌ها، امیدها و سوگیری‌های ذهنی ترکیب شود، محیطی ایده‌آل برای رشد شبه‌علم پدید می‌آورد.از این رو، شناخت و آگاهی از این مکانیسم‌های ‌شناختی نخستین گام در مصون‌سازی خویش در برابر جذابیت فریبنده شبه‌علم است.

پاورقی

اثر دانینگ- کروگر (Dunning–Kruger Effect) یک الگوی پایدار در قضاوت خودارزیابانه است که طی آن افرادِ کم‌مهارت در یک حوزه، توانایی خود را به‌طور نظام‌مند بیش‌برآورد می‌کنند و در مقابل، افراد بسیار توانمند گاهی اندکی کم‌ برآورد می‌کنند. ایده محوری این است که همان مهارت‌هایی که برای انجام درست یک کار لازمند، برای ارزیابی درستِ عملکرد خودت هم لازمند؛ پس کمبود مهارت هم «عملکرد» را تضعیف می‌کند و هم «فهم از عملکرد» را (meta-cognitivedeficit) . ریشه نام «اثر دانینگ-کروگر» به دو روانشناس اجتماعی امریکایی، دیوید دانینگ (David Dunning) و جاستین کروگر (Justin Kruger) برمی‌گردد.این دو پژوهشگر در سال ۱۹۹۹ مقاله‌ای مشهور در Journal of Personality and SocialPsychology منتشر کردند با عنوان: Unskilled and unaware of it: How difficulties in recognizing one’s own incompetence lead to inflated self-assessments.

منابع: 

Eijkholt M. Medicine’scollision with falsehope: The False Hope Harms (FHH) argument. Bioethics. ۲۰۲۰ Sep;۳۴ (۷): ۷۰۳-۷۱۱.
Sagan, Carl. The Demon-Haunted World: Science as a Candle in the Dark. New York: Random House, ۱۹۹۵
Shermer, Michael. Why People Believe Weird Things: Pseudoscience, Superstition, and Other Confusions of Our Time. New York: W.H. Freeman, ۱۹۹۷.
Shermer, M. (۲۰۱۱) . The Believing Brain. New York: Times Books. p. ۵۹

۲۱۶۲۱۶



Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *