گنجینه‌های مغفول؛ ضرورت احیای میراث احادیث تفسیری



به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، قرآن به عنوان کلام متعالی خداوند، سرچشمه‌ی هدایت بشر به‌سوی صراط مستقیم خداست. با این حال، عمق معانی و بطون آیات، ایجاب می‌کند که برای دست‌یابی به فهم کامل، نیازمند مرجعی موثق و مُبیّن باشیم. این ضرورت که در جای‌جای کلام وحی، از جمله آیه‌ی 44 نحل به صراحت بیان شده «…وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم‏» و نیز در آیه‌ی هفتم سوره مبارکه آل عمران، به وضوح از این مهم سخن به میان آمده، مورد اتفاق تمام علمای شیعه از متقدمین تا متأخرین است و لذا در تفاسیر خود سعی کرده‌اند از احادیث عترت بهره‌های وافری ببرند.

بنابر روایت تسنیم، خداوند در سوره آل‌عمران با اشاره به آیاتی که محکمات و متشابهات را معرفی می‌کند، معیار سنجش و ملاک نهایی را مشخص می‌کند. آیات محکمات، اساس و رکن دین هستند، اما متشابهات، زمینه‌ساز انحراف و گمراهی برای کسانی است که در جستجوی حق نیستند و به هوای نفس عمل می‌کنند. این تفکیک، خود دلالت بر این دارد که فهم برخی لایه‌های قرآنی صرفاً با تکیه بر قوای عقلانی فردی میسر نیست، بلکه نیازمند هدایتی الهی است.

این هدایت خاص، در ادامه‌ی همین سوره، توسط خداوند به «راسخون فی العلم» سپرده شده است؛ کسانی که اذعان دارند تمام قرآن، چه محکم و چه متشابه، از جانب پروردگار نازل شده است. این راسخان، که تفاسیر و تأویل‌هایشان بر پایه‌ی عصمت و اتصال با منبع وحی استوار است، تنها مجاز به تبیین باطن قرآن هستند. رجوع به تفاسیر و تأویل‌های اهل بیت علیهم السلام که مصداق بارز این راسخان هستند، تنها راه برای پرهیز از سقوط در دام تأویل‌های شخصی، دلبخواهی و گمراه‌کننده است. بدون این میراث تفسیری مضبوط، تمامی تلاش‌ها برای فهم عمیق، به «توهم شخصی» تنزل خواهد یافت و بنیان معرفتی متزلزل خواهد شد.

در بستر تاریخ اسلام، از آن زمان که برخی تأویل‌گرایان و اهل رأی از دایره‌ی ولایت و تعالیم عترت خارج شدند، گرفتار هواپرستیِ مبتنی بر قیاس و رأی شخصی شدند؛ این خروج از مدار عصمت، زمینه‌ساز پیدایش بدعت‌ها و انحرافات معرفتی عمیقی شد که میراث آن، به صورت تفاسیر نادرست و اصول فقهی غیر مستند، تا به امروز جهان اسلام را با چالش‌های بنیادین فکری مواجه کرده است.

اهمیت این میراث تفسیری، نه تنها در آیات قرآن، بلکه در کلام نورانی پیامبر اکرم نیز مورد تأکید صریح قرار گرفته است. این تأکید نشان می‌دهد که تفسیر قرآن از جمله دشوارترین و خطرناک‌ترین مسیرهای فکری است، مگر آنکه با چراغ هدایت همراه باشد. در این زمینه دو روایت کلیدی وجود دارد که هشداری جدی برای تمامی نسل‌هاست:

حدیث اول: رَسُولُ اللَّهِ ص: لَیْسَ شَیْ‏ءٌ بِأَبْعَدَ مِنْ قُلُوبِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ الْقُرْآن‏؛ یعنی «هیچ چیزی نزد قلوب مردمان، پنهان‌تر و دورتر از حقیقتِ تفسیر قرآن نیست.» (المحاسن، ج‏1، ص268)
حدیث دوم: امام باقر علیه‌السلام خطاب به جابر جعفی فرمود: یَا جَابِرُ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ الْقُرْآن‏؛ «ای جابر؛ هیچ چیز از عقول مردان دورتر (دشوارتر و غیر قابل دسترس‌تر) نیست از تفسیر قرآن.» (الکافی (ط – الإسلامیة)، ج‏1، ص60)
این احادیث صراحتاً بیان می‌کنند که تلاش برای تفسیر قرآن بدون ضابطه، فراتر از توان عقلی صرف انسان است و به راحتی می‌تواند انسان را از مسیر اصلی دور کند؛ این بُعد و دوری، همان نقطه‌ای است که تفسیر به انحراف می‌گراید و از حقیقت فاصله می‌گیرد.

نپذیرفتن یا نادیده انگاشتن این میراث تفسیریِ اصیل، دقیقاً همان ریسکی است که  به عنوان «آسیب تأویل بی‌ضابطه» شناسایی شد. زمانی که فرد مرجعیت تفسیر را از اهل بیت وحی سلب کرده و آن را به دایره‌ی عقل محدود می‌کند، دانشی که قرار بود موجب رشد شود، خود تبدیل به بزرگ‌ترین حجاب می‌شود. این امر موجب می‌شود که فرد در دام «سوگیری تأییدی» گرفتار آید؛ او تنها بخشی از قرآن را می‌بیند که با پیش‌فرض‌های ذهنی‌اش هم‌خوانی دارد، و این تداومِ انتخابِ گزینشی، ساختار معرفتی او را به سمت دگماتیسم یا برعکس، هرج و مرج معنایی سوق می‌دهد.

احیای احادیث تفسیری، در واقع به معنای بازگشت به «روش‌شناسی» صحیح در فهم دین است. این میراث، چارچوبی است که حرکت از ظاهر به باطن را ضابطه‌مند می‌کند. هر تأویلی که بر پایه‌ی تفاسیر اهل بیت بنا نشود، همانند ساختمانی است که فاقد پی و ستون محکمی است؛ هر چند ممکن است نما و ظاهر زیبایی داشته باشد، اما کوچک‌ترین لغزش فکری یا تغییر در شرایط، آن را فرو می‌ریزد. بنابراین، میراث تفسیری نه تنها یک ذخیره‌ی تاریخی، بلکه یک ابزار حیاتی برای پایداری ایمان و معرفت در دنیای متغیر امروز است. میراث احادیث تفسیری اهل بیت درست در مقابل دیدگاه اجتهادی اهل رأی و قیاس قرار دارد؛ همان‌ها که از همان قرون اولیه تاریخ اسلام، با فاصله گرفتن از منابع وحی و مخازن علم خدا، بدعت‌هایی را ایجاد کردند که تا ابد تأثیرات منفی آن تداوم دارد.

بنابراین، ضرورت احیای این میراث، یک دغدغه‌ی صرفاً علمی یا تاریخی نیست؛ بلکه یک ضرورت عملی برای حفظ سلامت فکری و اعتقادی جامعه‌ی شیعی است. در جهانی که تفسیرهای غیر اصیل به سرعت شیوع می‌یابند، تنها با تمسک به کلام معصومین است که می‌توانیم مطمئن باشیم در حال حرکت در مسیر صحیح هستیم. این احیا شامل مطالعه، تدریس، ترویج و به‌کارگیری این روایات در فهم روزمره متون دینی است.

این روش، همان سیره‌ی صحابه بزرگوار با آیات قرآن است به گونه‌ای که تا از امام معصوم تفسیری نمی‌شنیدند، به خود اجازه‌ی اظهار نظر نمی‌دادند.

ابو بصیر می‌گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم مطالبی برای ما پیش می‌آید که حکمش را از قرآن نمی‌فهمیم و حدیثی هم نداریم که در آن نظر کنیم. (می‌توانیم رأی و قیاس کنیم؟) امام فرمود: لَا أَمَا إِنَّکَ إِنْ أَصَبْتَ لَمْ تُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأْتَ کَذَبْتَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏. خیر؛ زیرا اگر درست رفتی پاداش نداری و اگر خطا کنی بر خدا دروغ بسته‏‌ای. (المحاسن، ج‏1، ص213)
همچنین امام رضا علیه‌السلام در روایتی فرمود:

«وَ مَا لَمْ تَجِدُوهُ فِی شَیْءٍ مِنْ هَذِهِ الْوُجُوهِ فَرُدُّوا إِلَیْنَا عِلْمَهُ فَنَحْنُ أَوْلَی بِذَلِکَ وَ لَا تَقُولُوا فِیهِ بِآرَائِکُمْ وَ عَلَیْکُمْ بِالْکَفِّ وَ التَّثَبُّتِ وَ الْوُقُوفِ وَ أَنْتُمْ طَالِبُونَ بَاحِثُونَ حَتَّی یَأْتِیَکُمُ الْبَیَانُ مِنْ عِنْدِنَا.»؛ و آنچه را که در هیچ یک از این جهات نیافتید، (اگر در مورد یک مسئله نتوانستید جواب و حکم مشخصی پیدا کنید، دانش و علم آن را به ما واگذارید و بازگردانید؛ زیرا ما به آن سزاوارتر [و شایسته‌تر] هستیم. و در مورد آن بر اساس رأی خود سخن نگویید، و بر شما باد به خودداری، درنگ، و ایستادن [در حکم]، در حالی که شما جویا و جستجوگرید تا آنکه توضیح و تبیین آن از جانب ما به شما برسد. (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص21)
مبتنی بر همین دیدگاه، فقهای شیعه در احکام فقهی تمام سعی خود را به کار گرفتند تا از نص صریح روایات عدول نکنند و با احتیاط فراوان، تنها به آنچه از جانب ائمه معصومین نقل شده است، اکتفا ورزند؛ آنان به خوبی می‌دانستند که خروج از «نص» و روی آوردن به «رأی»، «قیاس» یا «استحسان» دقیقاً همان مسیری است که اهل بدعت پیمودند و همین امر باعث انحراف از مسیر ولایت و شریعت حقیقی شد. به این نسبت ضروری است در سایر آیات قرآن از همین روش بهره‌برداری شود.

از جمله مهم‌ترین منابع جهت مطالعه‌ی احادیث تفسیری، تفسیر قمی،‌ تفسیر البرهان، تفسیر العیاشی و تفسیر فرات کوفی هستند. همچنین در آثاری همچون اصول کافی، من لا یحضره الفقیه وسائل الشیعه و نیز بحارالأنوار می‌توان احادیث تفسیری را مطالعه کرد.



Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *