زنگ هشدار غولهای حمایتی بورس
سید مهدی قیصری – عملکرد صندوقهای به اصطلاح حمایتی (صندوق توسعه بازار سرمایه و صندوق تثبیت) در سالهای گذشته مورد انتقاد جدی سهامداران بوده است.
اندازه دارایی تحت مدیریت این دو صندوق و میزان مداخلهای که در بازار دارند، در گذر زمان به صورت چشمگیری افزایش یافته است. برای مثال، کل دارایی تحت مدیریت ۹ صندوق اهرمی اکنون حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان است و اگر با صندوقهای سهامی مقایسه کنیم که بسیاری از آنها به هزار میلیارد هم نمیرسد، در حالی که شنیده میشود این «صندوقهای حمایتی» حداقل حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان تنها در یک ماه گذشته خرید داشتهاند. به عنوان یک ناظر بیرونی، میتوان ادعا کرد که این «خریدهای حمایتی» بیشتر به دو شکل بوده است؛ شکل اول، حمایت از تعداد محدودی از نمادهای شرکتهای بزرگ که گمانه «شاخصسازی» را پررنگ میکند. شکل دوم، سیاست «جمعآوری صف فروشها بدون الگوی شفاف» که به نظر حساب و کتاب خاصی ندارد و مبنای آنکه چه درصدی و چه مبلغی از هر نماد و سهام شناور واقعی خریداری میشود معلوم نیست.
خرید سهام توسط صندوقهای حمایتی در برخی روزها، عمدتاً منجر به «خرید بیشتر سهام گرانتر» میشود. برای مثال، مشخص است که این صندوقهای حمایتی، حدود ۷ درصد کل سهام یک شرکت (نماد وگستر) را در تاریخ ۱۱ تیرماه خریداری کردهاند و اکنون در قیمتی که ۲۲ درصد کمتر از آن موقع است، این نماد همچنان صف فروش است و روزهای متعددی بعد از آن تاریخ بوده است که حتی در حد حجم مبنا نیز در صف فروش معامله نشده است. از کجا میدانیم آن خریدها، کار این صندوقهای حمایتی بوده است؟ چون اگر صندوق یا شرکت حقوقی دیگری بود، با خرید ۷ درصدی در لیست سهامداران درصدی سایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران (Tsetmc) در پایان روز دیده میشد. این مثال، یک مثال خاص نیست بلکه میتوان مثالهای متعددی را بیان کرد که یک الگو را در نحوه معاملات این صندوقها نشان میدهد و به سهامدارانی که سهام خود را نفروختهاند، یادآوری میکند که این شیوه «حمایت از بازار» صرفاً به نفع کسانی شده که در قیمتهای بالاتر فروشنده بودند و نه اینکه حمایتها به معنای به ثبات رسیدن قیمتهاست. پیش از ارزیابی جامع و منصفانه این ادعاها، ابتدا لازم است که عملکرد این صندوقها شفاف باشد تا بتوان بر اساس دادهها صحبت کرد.
شفافیت عملکرد صندوقها در ابهام
هر چند سیاستگذاران و متولیان این صندوقها مدعی هستند که این عملکرد شفاف بوده، اما سازوکارهای متعددی را میتوان بیان کرد که نشان از عدم شفافیت دارد. «افشای آخرین ترکیب سهام در سطح صنعت با تأخیر ۳۰ روزه» که اکنون توسط صندوق توسعه بازار سرمایه انجام میشود، صرفاً برای خالی نبودن عریضه است و محتوای اطلاعاتی مفیدی به همراه ندارد. سؤال این است که چگونه این صندوقها بر خلاف سایر صندوقهای بازار، گزارش ماهانه (در سطح نماد) منتشر نمیکنند در حالیکه اندازه بسیار بزرگتری دارند؟ چگونه است که معاملات روزانه فلان شخص حقیقی یا شرکت خصوصی درصدی، در سایت مدیریت فناوری مشخص است اما این صندوقها در این بخش نمایش داده نمیشوند و پنهان شدهاند؟ با لحاظ این موارد، پیشنهادهای ذیل مطرح میشود که میتوانند شفافیت و کارآیی این صندوقها و کلیت بازار سهام را بهبود ببخشند. همچنین لازم به ذکر است که میتوان «حمایت از بازار» را در شکلهای گوناگونِ بادوامتر، کاراتر و منصفانهتری مانند کاهش مالیات و کارمزد معاملات انجام داد. تمامی معاملات صندوقهای تثبیت و توسعه بازار سرمایه به صورت روزانه از بدو تأسیس این صندوقها تا امروز منتشر شود. از آخر این ماه، این دو صندوق مشابه بقیه صندوقهای سهامی گزارش عملکرد ماهیانه (در سطح نماد) در کدال افشا کنند. معاملات این دو صندوق در سایت Tsetmc مشابه بقیه درصدیها افشا شود.توضیح: در شرایط فعلی، این افشای اطلاعات وجود ندارد و مشخص است که چه بیاعتمادی را میتواند به همراه داشته باشد. میتوان حتی به این سیاست فکر کرد که تمامی معاملات (حتی زیر یک درصد) این صندوقهای حمایتی به تفکیک هر نماد در پایان هر روز منتشر شود. این دو صندوق حمایتی در کنار زیرمجموعههای وزارت اقتصاد مانند بازارگردانهای بانکها و یا سازمان بورس از طرف آنها، باید به طور مشخص گزارش دهند که در هفتههای گذشته، چه مبلغ و چه درصدی از نمادهای مختلف بازار به چه قیمتی تحت عنوان «حمایت از بازار» به تفکیک تابلوی اصلی و تابلوی خردهفروشی خریداری شده است. از سوی دیگر، سازمان بورس بهتر است این اطلاعات را منتشر کند: «مبلغ تجمعی فروش هر کد حقیقی یا حقوقی در طول هفتههای گذشته در هر نماد با حفظ محرمانگی اسم اشخاص.»توضیح: ببینیم آیا تناسبی در حمایت از نمادها و اشخاص مختلف وجود داشته است؟ سقف مشخص مثلاً نیم درصدی برای سیاست «جمعآوری صف فروش نمادها در هر روز» تعیین شود. توضیح: جهت جلوگیری از رخدادهای یاد شده مثل «خرید ۷ درصد سهام یک شرکت در یک روز توسط صندوق حمایتی» اگر بنا به تکرار سیاست «جمعآوری صفهای فروش» است.
در اینجا بحثی در مورد عادلانه بودن و درست بودن تزریق نقدینگی به بازار سهام نداریم و فرض میگیریم بنا به هر مصلحتی قرار شده است از جایی پولی بیاید و از سهامداران حمایت شود که البته خود آن نیز بحث مهمی است. با این فرض، در شرایط فعلی تناسبی میان «خرید حمایتی» از نمادها و سهامداران مختلف وجود ندارد. پیشنهاد مشخص این است که اگر قرار به حمایت به این نحو است، باید این حمایت، درصد معین و مشخصی از سهام شناور واقعی (پس از کسر سهام عدالت غیرقابل فروش و سهام زیرمجموعههای دولت) هر شرکت باشد. نه اینکه ۱۰ درصد یک شرکت که کل شناور آن ۳۰ درصد است، خریداری شود و نیم درصد شرکتی دیگر نیز خریداری نشود. اگر اصرار به خرید بیش از تناسب از نمادهای خاصی وجود دارد، باید صندوقهای حمایتی گزارش توجیهی مربوطه را منتشر کنند. این امکان و اجازه باید در دست مدیران این صندوقها باشد که به صورت موردی، سهامی که فکر میکنند به اصطلاح «پروژه شدهاند» را نخرند.
که البته برای آن نیز باید توجیه وجود داشته باشد. همچنین لازم است سازمان بورس، گزارش میزان سهام عدالت در نمادهای مختلف بازار به تفکیک سهام عدالت مستقیم و غیرمستقیم را منتشر کند تا فعالان بازار در جریان باشند.
سازمان بورس باید از تمامی «مدیران نهادهای مالی»، «فعالان بازار»، «خبرنگاران» و سایر افرادی که در طول چند هفته گذشته از طریق رسانههای مختلف درخواست «تزریق نقدینگی جهت خرید حمایتی سهام» داشتهاند دعوت کند که به صورت داوطلبانه، معاملات سهام هفتههای گذشته خود و بستگان تحت تکفل خود را منتشر کنند. وظیفه سازمان بورس بررسی صحت این اطلاعات منتشر شده خواهد بود.
توضیح: قاعدتاً اگر شخصی به این نتیجه برسد که باید سهامش را بفروشد، خرده خاصی نمیتوان گرفت اما برخی افراد پشت «حمایت از سهامدار خرد» پنهان میشوند و با طرح مباحثی، قصد فروش سهام خود به صندوقهای حمایتی به نیت فرار از بازار دارند. این رفتار وقتی جالبتر میشود که شخص مورد نظر، شغلی در نهادهای مالی شبهدولتی داشته باشد. درست است که ممکن است این افراد با کدهای دیگری معامله کنند، اما به نظر همین اقدام گام آغازین مناسبی است برای ارتقای شفافیت و مشخص شدن ادعاهای افراد پرتریبون. قاعدتاً عدم انتشار، امکان پیگیری خاصی از افراد غیردولتی ندارد اما سیگنال خوبی به بقیه فعالان بازار از میزان صداقت در این صحبتها خواهد داد.
بــــرش
گروه بورس/ شاخص کل بورس تهران از زمان جنگ ۱۲ روزه تا کنون بیش از ۴۰۰ هزار واحد، معادل حدود ۱۵ درصد افت تجربه کرده است. به طوری که از ابتدای مرداد فقط یک روز، آن هم به صورت خفیف رنگ سبز به خود دیده است. در همین مدت شیوههای حمایتی سنتی با کارنامه شکستخورده نظیر حمایت با تزریق دهها هزار میلیارد تومان پول آزمون شده است. با این حال، همچنان شاهد هستیم پول از سهام خارج میشود و به پناهگاههایی مثل طلا و درآمد ثابت (بخوانید سپرده بانکی) وارد میشود.
بررسیهای «ایران» نشان میدهد از زمان بازگشایی بازار سهام، مجموعاً حدود ۵۵ هزار میلیارد تومان پول سهامدار خرد خارج شده است. در مقابل، بیش از ۲۵ همت پول وارد صندوقهای درآمد ثابت و ۱۳ همت به صندوقهای طلا وارد شدهاند. اگر این ارقام را بگذاریم کنار وعده ۶۰ همت پولی که قرار بود از طریق نظام بانکی از بورس حمایت کند متوجه میشویم که این تزریقها بیش از آنکه کمککننده باشد، فرصتی برای خروج پول بوده است. به همین دلیل است که عمده کارشناسان بازار سرمایه راهکار عبور بورس از رکود سخت را نه تزریق پول، بلکه دادن سیگنال مثبت درباره اصلاحات اساسی مانند حذف قیمتگذاری دستوری و دلار چندنرخی میدانند. فارغ از این مباحث، یک بعد پنهان حمایتهای نقدی از بورس تولد غولهایی است که آینده شناوری و تحلیلپذیری بازار سهام را دچار ابهام کردهاند؛ صندوق توسعه و صندوق تثبیت بازار سرمایه. پول تزریقشده به بورس از طریق این صندوقها انجام میشود و حالا خود اینها به نهادهایی تبدیل شدهاند که نه تنها شفافیت کافی را به اذعان کارشناسان ندارند، بلکه به قدری بزرگ هستند که رفتار آنها کاملاً بر بازار اثرگذارند و به سختی میتوان مانع دستکاری آنها در قیمتها شد. فضای غیرشفاف و بزرگ شدن این صندوقهای غیرخصوصی یک تهدید مهم برای آینده بازار سرمایه محسوب میشوند. به عبارت دقیقتر، به درخواست بخشی از اهالی خصوصی بازار سرمایه، تزریق حمایتی پول به قدری گسترده شده که خود به موجودی تبدیل شده که بازار را از کارآیی انداخته و بخش خصوصی واقعی را میتواند به حاشیه براند.
بازار سرمایه اکنون با سه گروه مواجه است: اول، طرفداران اصلاحات اساسی که حمایتهای نقدی را بیثمر میدانند. دوم، مدافعان حمایتهای نقدی روشهایی غیر از صندوقهای تثبیت و توسعه بازار سرمایه مانند تزریق پول از طریق نهادهای بخش خصوصی با تعریف معیارهایی قابل سنجش پیشنهاد میدهند. سوم، کارشناسانی که تزریق پول از طریق این صندوقهای حمایتی را مشروط به افزایش شفافیت و کارآیی میپذیرند. بحث روی هر کدام از این راهکارها مبسوط و نیازمند همفکری فعالان، صاحبنظران و ارکان مختلف بازار سرمایه است. سینا صفری، کارشناس بازار سرمایه با مفروض گرفتن آنکه ادامه فعالیت صندوقهای حمایتی و تزریق پول از طریق آنها تنها گزینه روی میز است مباحثی را حول ناکارآمدی و غیر شفاف بودن روش فعلی که حتی میتواند زمینهساز فساد باشد بررسی کرده و در پایان پیشنهادهایی برای حل این مسأله داده است.