پروفسور عبدالاحد: ایران در فناوری الکترواستاتیک سرطان پیشگام جهان است
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، نام «پروفسور محمد عبدالاحد» برای بسیاری از ایرانیان در حوزه علم و فناوری آشناست؛ هرچند هنوز بخش قابل توجهی از جامعه او را بهدرستی نمیشناسند.
پروفسور عبدالاحد؛ دانشمند 40 ساله و متولد دهه شصت، سالهاست روز و شب خود را وقف پژوهش کرده و خستگی در قاموس او جایی ندارد. او پس از اخذ مدارک عالی در رشتههای الکترونیک و برق، در جریان گفتوگویی با یکی از استادانش با تلنگری جدی روبهرو شد؛ تلنگری که مسیر علمی او را بهسوی حوزه پزشکی و درمان سرطان تغییر داد. عبدالاحد پس از ورود به این حوزه، چنان در آن پیشرفت کرد که امروز او را با عنوان «پروفسور محمد عبدالاحد» و بهعنوان یکی از چهرههای شاخص علم پزشکی و فناوری زیستی کشور میشناسند.
عبدالاحد تاکنون اختراعات متعددی را در آمریکا و دیگر کشورها به ثبت رسانده و در سال 2019 نیز موفق به دریافت «جایزه علمی بزرگ مصطفی(ص)» شده است؛ جایزهای که یکی از مهمترین رویدادهای علمی جهان اسلام به شمار میرود. البته این موفقیتها تنها بخشی از کارنامه علمی اوست. پروفسور عبدالاحد نمونهای روشن از یک دانشمند وطندوست است که با وجود رزومهای بینالمللی، باور دارد باید تا آخرین توان برای پیشرفت کشور ایستادگی و تلاش کرد.
در ادامه بخش نخست مصاحبه تسنیم با “پروفسور عبدالاحد” برنده جایزه علمی بزرگ مصطفی (ص) در سال 2019 و عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی برق دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران و مسئول پژوهشکده الکتروتکنیک سرطان را از نظر میگذرانید:
تسنیم: پروفسور، ابتدا میخواستم بدانم چه عواملی باعث شد شما از رشته مهندسی به سمت پزشکی و حوزه تشخیص سرطان گرایش پیدا کنید؟
پروفسور عبدالاحد: راستش را بخواهید، عوامل از پیش تعیینشده نبودند. من خصوصاً علاقه خاصی به حوزه پزشکی نداشتم – اگر داشتم از ابتدا به سراغ آن میرفتم. اتفاقی که افتاد این بود که در دوره دکتری، استاد راهنمایم از من خواست روی الکترونیک مواد نرم کار کنم، بر اساس پژوهشی که در دانشگاه ویرجینیا انجام شده بود – درباره رفتارهای مکانیکی سلولهای سرطانی در ساختارهایی که با فرآیند ساخت ادوات الکترونیکی میساختیم.
به تدریج وارد این حوزه شدیم و مطالعه کردیم. سپس ایدههایی به ذهنم رسید که جالب توجه بودند و مطالعاتم را در این زمینه گسترش دادم. با دنیای بیوشیمی و فارماکولوژی آشنا شدم که در ادبیات تحصیلی ما اصلاً وجود ندارد. از سال اول و دوم، دانشجویان مهندسی و پزشکی وارد دو دنیای کاملاً متفاوت میشوند.
دنیای مهندسی دنیای استدلال، مکانیسم و روابط علت و معلولی است – اگر این اتفاق بیفتد، آن نتیجه حاصل میشود. مثلاً اگر بگویید چهار بار انجام دادیم نشد، پنجمین بار شد، این در مهندسی چندان کاربردی ندارد. اما در پزشکی با دنیای احتمالات و شواهد (evidence) روبرو هستید. مسیرهای بیوشیمیایی و فارماکولوژیک به شما نشان داده میشوند، اتفاقاتی برای بیماران رخ میدهد و شما اینها را مرتبط میکنید تا فرآیند سلامت انسان را هدایت کنید.
نمیدانم چند نفر در دنیا مانند من که در هر دو حوزه عمیقاً غور کردهام، این دیدگاه را دارند. هر دو دنیا زیباییهای خود را دارند، اما واقعاً نمیتوان با نگاه مهندسی در پزشکی پیش رفت یا با دید پزشکی در مهندسی موفق بود. فقط میتوان حلقههای اتصال بین این دو را یافت و هرکس که این ارتباطات را پیدا کند، واقعاً موفق خواهد بود و میتواند پیشرفت کند.
حالا شاید بهتر باشد به این نکته هم اشاره کنم که در حوزه فناوریهای پزشکی، مباحث مالی و اقتصادی بسیار مهم هستند. شرکتهای بزرگ به سادگی از کنار دستاوردهایی که ممکن است بازی را عوض کنند، نمیگذرند. مثلاً اگر شرکتی فناوریای ارائه دهد که بخواهد کل فناوری شرکت رقیب را منسوخ کند، این در حوزه پزشکی زمان زیادی میبرد تا محقق شود.
در مهندسی اینگونه نیست. شما میتوانید یک ماشین یا گوشی موبایل بهتر بسازید و به سرعت جایگزین محصولات قبلی شود. اما در تغییر پروسیجرهای پزشکی – که اغلب فناوریمحور هستند – علاوه بر افرادی مانند ما که فرآیند را ایجاد میکنند، پزشکانی که از این روشها استفاده میکنند نیز باید آموزش ببینند و با این تغییرات تطبیق پیدا کنند.
این مانند آن است که ناگهان بگوییم دیگر از اشعه ایکس استفاده نکنید، MRI یا PET اسکن آمده است، یا به جای تیغ جراحی از کاتر (دستگاه برش بافت) یا رباتهای جراحی استفاده کنید. تطبیق دادن افراد با این تغییرات و همچنین تعارض منافع موجود، چالش بزرگی است.
امروز شاهد فناوریهای جدیدی هستیم که در اروپا وجود دارند اما در آمریکا نیستند، یا در ژاپن هستند اما در آمریکا نیستند. حتی راهنماهای بالینی (گایدلاینها) نیز بین کشورها متفاوت است: آمریکا راهنمای NCCN را برای سرطان دارد، بریتانیا راهنمای NICE، اروپا ESMO، و ژاپن و کره نیز راهنمای خاص خود را دارند. بخشی از این تفاوتها به دلیل تفاوت در فناوریهای موجود است – چه فناوری روشها و چه فناوری داروها.
تسنیم: فرآیندی که درباره آن صحبت کردید، بسیار زمانبر و پیچیده به نظر میرسد. میخواستم بدانم چه چالشهایی در این مسیر وجود داشته و چه فرصتهایی را شناسایی کردهاید؟
عبدالاحد: برای فردی که دانشجوی دکتری مهندسی برق است و قصد ورود به حوزه پزشکی را دارد، چندین فشار و چالش وجود دارد. نخست از جانب دوستان و اطرافیان که میپرسند: «چه کاری داری میکنی؟ تو که در این حوزه موفق هستی و کارهای ارزشمندی انجام دادهای، چرا میخواهی وارد حوزهای دیگر شوی که پردردسر است؛ نه ابتدای آن مشخص است، نه انتهای آن روشن است و نه پایههای علمی آن با زمینهای که خواندهای همخوانی دارد.» از سوی دیگر، در جامعه پزشکی نیز گفته میشود: «خوب، تو در حوزه مهندسی فرد محترمی هستی، اما از پزشکی چه میدانی که حرف تو را بپذیریم؟»
برای این که بتوان در این فضا پذیرفته شد، باید همادبیات شد. برای همادبیات شدن، حداقل به سه سال زمان نیاز است تا بر علوم پایه پزشکی و همچنین حوزه تخصصی مورد نظر مسلط شد. به عنوان مثال، من در زمینه سرطان کار کردهام؛ شاید فرد دیگری بخواهد در حوزه چشم یا علوم اعصاب فعالیت کند. در هر صورت، باید به صورت بالینی در آن حوزه تخصص پیدا کرد. بنابراین، مجبور است برخی مطالب را به صورت عمیق آموخت و برخی دیگر را به صورت کلی مرور کرد، چرا که ممکن است خیلی به کار نیایند و نیازی به پرداختن دقیق به آنها نباشد.
وقتی با جامعه پزشکی همادبیات شد، تازه متوجه میشود که اتفاقی در حال رخ دادن است و این کار، کاری سخت و اوج یک قله است. در واقع، ابتدا چیزی ساخته شده که به نتیجه میرسد؛ یعنی آن سه تا چهار سالی که صرف یادگیری پزشکی شده، اختراعی که انجام شده و ایدهای که وجود داشته و آن را به این حوزه متصل کرده… تازه میخواهد وارد جامعه پزشکی شود، با آنها همادبیات شود و ادعا کند که روشهای مرسوم فعلی دارای اشکالاتی هستند و باید روش پیشنهادی او به کار گرفته شود. حتی در خود جامعه پزشکی نیز افراد به راحتی چنین ادعاهایی را مطرح نمیکنند.
فقط میتوان گفت که این مسیر بسیار دشوار است و تبدیل یک دستاورد علمی در حوزه مهندسی به مرحله بالینی، خصوصاً از داخل ایران، واقعاً کاری طاقتفرسا و شاق محسوب میشود.
تسنیم: میخواستم بدانم چه الهامها و الگوهایی در مسیری که تاکنون پیمودهاید، داشتهاید؟
عبدالاحد: نخست این که از نظر خانوادگی، وضع مالی ما بد نیست و در مرحله اول، پول برایم اهمیت چندانی نداشت. اما بالاخره این حوزه، حوزه پُراقبایی است؛ هم از نظر دریافت گرنت برای کارهای تحقیقاتی و هم پس از تولید محصول، زمانی که افراد برای سرمایهگذاری مراجعه میکنند.
اما آنچه بسیار ارزشمند است، نجات جان انسانهاست. این موضوع را با هیچ چیز دیگری نمیتوان مقایسه کرد. آن هم نجات جان انسانها در حوزهای که خودت ایجاد کردهای و فقط خودت آن را میشناسی. برای نمونه، در چند سال اول، مدام باید این حوزه را به دیگران یاد بدهی، آن را رواج دهی، از نظرات دیگران استفاده کنی و آن را اصلاح کنی. همه نگاهها به سمت توست. بالاخره یا نتیجه میدهد یا نمیدهد… و هم باید شهامت داشته باشی که اشکالاتت را بپذیری و هم تلاش کنی که مدام بهتر و بهتر شوی.
در مقابل، کسانی هم هستند که حالا نمیگویم از روی بغض، بلکه از روی ندانستن، در برابرت میایستند… باید صبور باشی، دوام بیاوری و در این مجمعی که پذیرفتهات، باقی بمانی. این خودش بسیار مهم است، یعنی همیشه باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشی. شاید من در طول هفت سال گذشته بیش از ده دستگاه ساختهام که دو یا سه مورد از آنها بسیار شناختهشده هستند. بقیه آنها بسیار تخصصی عمل میکنند و کارشان را بهطور دقیق انجام میدهند. اما از جایی به بعد، خودم به این نتیجه رسیدم که هرچه کمتر صدایش دربیاید یا خبری منتشر کنم، راحتتر هستم. بسیار کم مصاحبه میکنم و به ندرت برنامهای را میپذیرم.
بسیاری به من میگویند که در حوزه ECT تاکنون بیش از هزار و پانصد تا ششصد بیمار را درمان کردهایم. هرچه به من میگویند یک کانال اجتماعی راه بینداز، میگویم نه، ما کار تخصصی خودمان را انجام میدهیم؛ آنهایی که متخصصان این حوزه هستند، میآیند و از آن استفاده میکنند. چرا؟ زیرا ما باید دانش را به پزشکان و متخصصان بدهیم و سپس آنها با مردم ارتباط برقرار کنند.
اما از سوی دیگر، سختترین ارتباط را با مردم داریم. زیرا بیماران ما از همه جا درمانده و مانده به سراغ ما میآیند. ما در تحقیقاتمان باید این افراد را بپذیریم، کار درمانی روی آنها انجام دهیم و کار تشخیصی را پیش ببریم. وقتی گرفتاریهای مردم را میبینیم، بیشتر به این حس میرسیم که واقعاً مفید هستیم. شاید فناوری در حوزه پزشکی بالینی، مهمترین حوزه فناوری باشد که آدم به سرعت احساس مفید بودن میکند و این حس خوب، در بسیاری از مواقع، اصلاً با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. یعنی ارزشش از بسیاری از جایزههایی که آدم میگیرد، بیشتر است.
تسنیم: اجازه دهید بحث را کمی تخصصیتر کنیم و وارد حوزه تخصصی شما که سرطان است، بشویم. رویکرد شما برای مهار و درمان سرطان به چه صورتی است؟
عبدالاحد: طراحی مداخلات موثر در حوزه سرطان، نیازمند پایبندی به اصول و چارچوبهای مشخصی است که عبور از آنها میتواند منجر به شکست درمان یا آسیب به بیمار شود. بر این اساس، هرگونه اقدام درمانی یا فناوری توسعهیافته در این حوزه، باید با شاخصهای دقیق زیستی سنجیده شود؛ چرا که عدم رعایت این پایهها، رویکرد درمانی را از اساس باطل میکند.
در فرآیند درمان سرطان، ایجاد هرگونه شرایط «هایپوکسی» (کمبود اکسیژن) در محیط تومور، اقدامی نادرست محسوب میشود. همچنین، اجرای پروتکلهایی که منجر به فعالسازی «پروتئینهای شوک حرارتی» در بدن انسان شود، خطایی آشکار در استراتژی درمان است.
از سوی دیگر، متابولیسم سلولی یکی از کلیدیترین شاخصهاست؛ بنابراین هرگونه مداخلهای که شرایط را برای «گلیکولیز» سلولهای سرطانی تسهیل کند و اجازه دهد این سلولها قند زیادی مصرف کنند، در تضاد با اصول صحیح درمان قرار دارد. فناوریها و دستگاههای نوین باید بر مبنای جلوگیری از این رخدادها طراحی شوند.
گرههای لنفاوی بخش حیاتی سیستم ایمنی بدن هستند و دستکاری یا خارج کردن آنها بدون محاسبات دقیق و برنامهریزی، ریسک بالایی به همراه دارد. حذف فیزیکی گرهها و تومورها بدون در نظر گرفتن عواقب میکروسکوپی، ممکن است منجر به رهاسازی سلولهای باقیمانده در مسیر و انتشار آنها در بدن شود.
در استراتژیهای ایمونوتراپی نیز تعادل حرف اول را میزند؛ هم «فعالسازی بیشازحد» و بدون محاسبه سیستم ایمنی و هم «سرکوب شدید» آن، هر دو به عنوان رویکردهای اشتباه و پرخطر شناخته میشوند.
الکترونیک؛ زبان ترجمه رفتارهای بیولوژیک
نقش دانش الکترونیک در این میان، «ترجمه» مفاهیم زیستی به زبان مهندسی است. پدیدههایی مانند هایپوترمی، هیپرترمی، هایپوکسی و گلیکولیز، همگی قابل ترجمه به پارامترهای الکترونیکی هستند. این ترجمه در سطوح مختلف فرکانسی (پایین و بالا) و در مقیاسهای گوناگون شامل اندامکهای زیرسلولی، سلول، بافت و ارگان انجام میپذیرد. همانطور که بیوشیمی و مکانیک ادبیات خاص خود را برای توصیف این پدیدهها دارند، الکترونیک نیز ادبیات و ابزار دقیق خود را برای پایش و کنترل این سطوح ارائه میدهد.
دستاوردهای فناورانه: از دستگاه CDP تا سیستمهای کمک درمانی
بر مبنای همین اصول و شناخت دقیق، دستاوردهای قابل توجهی در حوزه تجهیزات پزشکی حاصل شده است. ساخت دستگاه «CDP» که عملکرد موفقی در فاز بالینی داشت، نقطه آغازی برای این مسیر بود. پس از آن، با وقفهای دوساله، سامانه تخصصی «ITDS» توسعه یافت که به عنوان یک ابزار مکمل در سونوگرافی، نتایج درخشانی داشت و در ژورنالهای معتبر علمی جهان منتشر شد.
این روند تکاملی با ورود به حوزه سیستمهای تنظیمشونده (Tunable Systems) و ساخت تجهیزات مرتبط با سیستم گوارش ادامه یافت و اکنون تمرکز بر توسعه سیستمهای پیشرفته درمانی با تکیه بر همین اصول بنیادین قرار دارد.
معرفی روش نوین «درمان الکترواستاتیک» برای نخستین بار در سطح جهانی، دستاوردی است که حاصل بیش از پنج سال تحقیق و مداومت علمی محققان کشور است. در این مسیر، با انتشار مقالات متعدد و اصلاح مستمر فرضیات، مکانیسمهای این روش به تدریج تدوین و به جامعه علمی عرضه شد. این پژوهشها بر پایه این باور استوار است که بخش عمدهای از دردهای سرطانی ناشی از ترشح آنزیمهای خاصی است که در صورت کنترل، میتواند منجر به کاهش چشمگیر درد در بیماران شود.
رویکردهای نوین درمانی توانستهاند نگاههای سنتی به بیماریهای سختدرمان را به چالش بکشند. این تغییر نگرش نشان میدهد که در مواجهه با سرطانهای پیشرفته، نباید فوراً به طب تسکینی صرف روی آورد. روشهای جراحی و مداخلات درمانی پیشرفته، حتی اگر افزایش چشمگیری در طول عمر ایجاد نکنند، میتوانند کیفیت زندگی بیمار را به شکل قابل توجهی ارتقا دهند و رضایت بیشتری را برای او به ارمغان آورند؛ موضوعی که اعتبار روشهای جدید را در محافل علمی بینالمللی تثبیت کرده است.
در حوزه اخلاق پزشکی، صرف پایبندی به راهنماهای (گایدلاینهای) موجود و دوری از ریسک، کافی نیست. اخلاق واقعی در این است که پژوهشگر هنگامی که به تشخیص علمی برای کمک به مردم رسید، با شجاعت وارد میدان شود و تمامی مسئولیتها، نقدها و چالشها را بپذیرد. ایستادن در حاشیه امن و تنها تماشاگر دستاوردهای دیگران بودن، با روح پیشرفت علمی در تضاد است.
حرکت از جایگاه «تماشاگر» به «بازیگر» در عرصه جهانی سلامت، نیازمند شجاعت و دانش توأمان است. این رویکرد فعالانه، حتی با وجود فشارهای خارجی و تحریمها، مورد اقبال جوامع علمی بینالمللی قرار گرفته و نشاندهنده ظرفیت بالای محققان داخلی برای نقشآفرینی در سطح جهانی است.
پیشبرد پروژههای کلان علمی بدون حضور یک تیم متخصص و چندوجهی امکانپذیر نیست. همکاری نزدیک اساتید بالینی برجسته، دانشجویان نخبه علوم پایه، متخصصان مهندسی و اپیدمیولوژیستها، زیربنای موفقیت در این مسیر است. در این فضا، نقدهای بدون پشتوانه علمی نمیتواند مانع حرکت رو به جلو باشد؛ چراکه سرعت پیشرفت و انباشت تجربه عملی، فاصله معناداری میان فعالان میدان و منتقدان حاشیهنشین ایجاد میکند.
تمایز اصلی این فعالیتها، عدم توقف در مرحله تولید علم صرف (مقاله و پتنت) است. این مسیر تا مرحله نهایی یعنی تعیین تعرفه خدمات (ضریب K) در وزارت بهداشت و تدوین رویههای درمانی استاندارد برای پزشکان ادامه یافته است. بهروزرسانی مداوم پروتکلها و اصلاح مسیر در صورت نیاز، از اصول ثابت این فرآیند است.
در حالی که در برخی حوزهها مانند الکترواستاتیک، محققان ایرانی پیشگام جهانی هستند، در برخی دیگر مانند الکتروکموتراپی که سابقهای 15 تا 20 ساله در دنیا دارد، مسیر بومیسازی و بهینهسازی طی میشود.
تثبیت یک روش درمانی جدید در سیستم سلامت، فراتر از ساخت تجهیزات مهندسی است. بزرگترین چالش، مدیریت همهجانبه فرآیند درمان بر روی بیماران بدحال است که شامل مراقبتهای دقیق پیش و پس از عمل، کنترل عوارض جانبی و مدیریت تداخلات با سایر روشهای درمانی میشود. موفقیت در این عرصه نیازمند مبارزه برای اثبات کارایی روشهای نوین و غلبه بر مقاومتهای سنتی و ادعاهای غیرعلمی است.
راهاندازی فرآیندهای پیشرفته درمانی نظیر الکتروکموتراپی و تثبیت آن در نظام سلامت کشور، مسیری دشوار و نیازمند دانش عمیق، صرف زمان و تیمسازی قدرتمند است. در همین راستا، طی دو سال پس از آغاز به کار یکی از این فرآیندها، با برگزاری سه کنگره تخصصی و حضور برجستهترین اساتید جراحی در حوزههای سر و گردن، شکم و سرطان پستان، بسترهای علمی لازم فراهم شد. متعاقب آن، سختترین و معتبرترین مراکز درمانی کشور از جمله انستیتو کانسر، بیمارستان شهدا و بیمارستان رسول اکرم (ص) به این فناوریها مجهز شدند.
از مقالات نیچر تا چالش کاربردیسازی
اگرچه انتشار مقالات در ژورنالهای معتبری همچون «Nature» و ثبت اختراعات (پتنت) نشاندهنده سطح بالای علمی است، اما لزوماً به معنای کاربردی بودن فناوری برای عموم مردم نیست. تجربه ساخت «متاس-چیپ» (Metas-Chip) که علیرغم تحسینهای علمی، به دلیل هزینه بالای تولید، قابلیت استفاده عمومی نداشت، درس بزرگی در مسیر تحقیقات بود. این تجربه نشان داد که هنر واقعی در توسعه فناوری، ساخت محصولی است که علیرغم تکنولوژی بالا، هزینه تمامشده معقولی داشته باشد و در دسترس عموم قرار گیرد.
استراتژی ارزانسازی؛ کلید توسعه فناوریهای بومی
بر همین اساس، رویکرد «ارزانسازی» (Cost-reduction) در اولویت توسعه دستگاههای پزشکی قرار گرفت. این استراتژی در دستگاههایی نظیر CDP، سیستمهای الکتروکموتراپی (ECT) و ITDS با موفقیت اجرا شد، به گونهای که قیمت تمامشده این تجهیزات در مقایسه با نمونههای خارجی یا حتی نسبت به عملکرد منحصربهفردشان، بسیار مقرونبهصرفه و رقابتی است.
نقش حمایتهای دولتی و بخش خصوصی
روند توسعه این فناوریها تحت تأثیر سیاستهای حمایتی دورههای مختلف مدیریتی بوده است؛ به طوری که در برخی دورهها حمایتهای معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری (نظیر دوره دکتر ستاری و دکتر افشین) شتابدهنده اصلی بوده است. با تثبیت جایگاه این فناوریها در سیستم پزشکی، بخش خصوصی نیز به عنوان حامی جدی وارد میدان شده و تأمین مالی (گرنت) بسیاری از پروژهها را بر عهده گرفته است. با این حال، به منظور جلوگیری از تعارض منافع و حفظ سلامت فرآیندها، تمرکز اصلی همچنان بر همکاری با بیمارستانهای مرکزی و دولتی کشور باقی مانده است.
تعهد به مردم و پاسخگویی علمی
در تمامی مراحل توسعه، از آزمایش تا اجرای رویههای درمانی، حلقه اتصال اصلی «توجه به منافع مردم» است. این تعهد شامل به حداقل رساندن خطاهای آزمایشی، کنترل هزینههای درمان برای بیماران و ارائه کار با بالاترین کیفیت ممکن است. در کنار این موارد، پاسخگویی مستمر به نقدهای علمی و پذیرش اشکالات وارد، جزئی جداییناپذیر از تعریف یک کار واقعی و اصولی در حوزه سلامت محسوب میشود.
تسنیم: پروفسور، با توجه به تحصیلات شما، میخواستم بدانم نانوالکترونیک چگونه به پزشکی و تشخیص بیماریها گره میخورد؟ اگر ممکن است این موضوع را به زبان ساده برای ما توضیح دهید. ممنون میشوم.
عبدالاحد: مسئله اصلی در تحقیقات پیشرفته پزشکی و مهندسی، فراتر از مباحث صرف نانوالکترونیک یا پزشکی عمومی است؛ بلکه محوریت بر رویکرد جامع «از مولکول تا بالین» استوار است. در این مدل تحقیقاتی، طیف وسیعی از فعالیتها در یک اکوسیستم واحد پیگیری میشود؛ از مطالعات بنیادی مولکولی، پروتئینی و DNA گرفته تا پژوهشهای سلولی، فاز حیوانی، و در نهایت ورود به عرصه بالینی و مباحث اقتصاد سلامت. هدف نهایی این زنجیره، تبدیل یک فرایند علمی و بالینی به یک «خدمت» ملموس و کاربردی است.
در موازات تحقیقات بیولوژیکی، فرایندهای مهندسی نیز از پایه علم مواد (Material Science) آغاز میشوند. این مسیر شامل مراحل پیچیده ساخت قطعه، تبدیل قطعه به سیستم، عیبیابی، طراحی دقیق، استانداردسازی و در نهایت تبدیل سیستم آزمایشگاهی به یک محصول نهایی قابل عرضه است.
در این میان، فناوری نانو به عنوان یک شتابدهنده و ارتقادهنده عمل میکند. نقش کلیدی این فناوری، افزایش کیفیت و سرعت در سیگنالگیری، بهبود تعامل میان ابزارهای الکترونیکی و ساختارهای بیولوژیکی، و بهینهسازی انتقال سیگنال برای مقاصد درمانی است.
دستاوردهای جهانی در حوزه الکتروکموتراپی
تحقیقات اخیر در حوزه «الکتروکموتراپی» منجر به ثبت دو دستاورد منحصربهفرد در سطح جهانی شده است. نخستین دستاورد، اثبات این فرضیه است که رفتارهای الکترواستاتیک به تنهایی قادر به ایجاد پدیده «الکتروپوریشن» هستند و میتوانند کارایی الکتروکموتراپی را افزایش دهند. این یافته که پیش از این سابقهای در دنیای علم نداشته، در ژورنالهای معتبر نانولوژی با ضریب تأثیر (Impact Factor) بالا منتشر شده است.
دستاورد دوم، توسعه الکترونانو-ساختارهایی است که با بهرهگیری از اثری موسوم به راد-لایف-این (Rad-Life-In)، امکان ایجاد الکتروپوریشن را در ولتاژهای بسیار پایینتر فراهم میکنند. این تکنیک منجر به افزایش قابل توجه کیفیت درمان و کاهش عوارض جانبی ناشی از ولتاژ بالا میشود. ریشه این موفقیتها در نگاه کلان و شناخت دقیق ارتباطات میان اجزای سیستم نهفته است.
موفقیت در رهبری پروژههای بینرشتهای نیازمند درهمآمیختگی عمیق تخصصهاست. نمیتوان با نگاه تکبعدی مهندسی، ابزاری ساخت و انتظار داشت پزشکان صرفاً مصرفکننده آن باشند؛ و یا بدون شناخت اصول مهندسی، سفارش ساخت تجهیزات اتاق عمل را داد. هدایت این مسیر مستلزم آن است که رهبر پروژه، اشرافی همهجانبه بر تمامی حوزههای دخیل داشته باشد.
چنین فردی باید همچون یک پاتولوژیست به آسیبشناسی، مانند یک آنکولوژیست به سرطانشناسی و مثل یک جراح به اصول جراحی مسلط باشد. توانایی تحلیل تصاویر MRI و آگاهی از پروتکلهای عفونی پس از عمل، از ملزومات غیرقابلانکار در این عرصه است. واقعیتهای بالینی در فضای کلینیک، گاه تفاوتهای بنیادینی با تصورات تئوریک دارند و معادلات زیستی لزوماً از منطق خطی مهندسی (مانند دو بهعلاوه دو) پیروی نمیکنند؛ بنابراین، حضور میدانی و شناخت دقیق چالشهای اتاق عمل و بالین بیمار، شرط اصلی موفقیت در این فناوریهاست.
انتهای پیام/
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1404/09/05/3456811/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%B3%D9%88%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D8%B1%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA”>Source link


