تحریم علیه اخوان المسلمین؛ خنجر ترامپ به اسلام سیاسی سنی
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، فرمان اجرایی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا مبنی بر آغاز فرایند بررسی تروریستی اعلام کردن شاخههای جماعت اخوانالمسلمین در مصر، اردن و لبنان به مثابه یک زلزله سیاسی در منطقه غرب آسیا قلمداد میشود.
بر اساس این فرمان اجرایی، وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا موظف شدند طی گزارشی در مورد این مسئله اظهارنظر کرده و طی مدت 45 روز از ارائه گزارش، فرایندهای حقوقی و اداری مرتبط با نتیجه گزارش را آغاز کنند. در بیانیه کاخ سفید به مناسبت صدور این فرمان، اعلام شد که رئیس جمهور آمریکا در مواجه با «شبکههای بینالمللی جماعت اخوان المسلمین قرار دارد که تروریسم و کارزارهای بیثباتسازی ضد منافع آمریکا و متحدانش در خاورمیانه را تغذیه میکنند».
جماعت اخوانالمسلمین شاخه لندن طی بیانیهای این فرمان را فاقد بنیانهای محکم حقوقی و قانونی، عدول از ارزشهای دموکراتیک، مخالف رویکرد «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ و در نتیجه فشارهای خارجی به ویژه از سوی رژیمصهیونیستی دانست. این جماعت همچنین متعهد شد که از طریق سازوکارهای حقوقی و قانونی با این فرمان مقابله کند.
با وجود موانع حقوقی و قضایی احتمالی بر سر راه اجرای این فرمان اجرایی، به نظر میرسد این فرمان مشکلات زیادی را برای جماعت اخوانالمسلمین، به ویژه شاخه مصری آن به وجود آورد. از آن جایی که جماعت اخوان المسلمین همواره حتی در دوران پیش از یازده سپتامبر و به رغم فشارهای کشورهای عربی هیچگاه تروریستی اعلام نشده بود، این سؤال به وجود میآید که دلایل اعلام این خبر در برهه اخیر چیست و ایالات متحده آمریکا چه اهدافی را از این امر دنبال میکند؟ همچنین این سوال به ذهن متبادر میشود که در مقابل این موضع خصمانه دولت ترامپ، اخوانالمسلمین چه رویکردی را در قبال این فرمان اتخاذ خواهد کرد؟
اخوان المسلمین و آمریکا: از ائتلاف تاکتیکی تا افتراق
از دهه 1960 میلادی و در پی سرکوبهای گسترده رژیم جمال عبدالناصر، بخشهای بزرگی از کادرهای جماعت اخوان المسلمین مصر مجبور به ترک این کشور شدند و در کشورهای مختلف عربی و غربی به خصوص عربستان سعودی و کشورهای اروپایی ساکن شدند.
در آن دوران به دلیل رقابتهای میان عربستان سعودی و مصر که بازتابی از رقابتهای جنگ سرد بود، جماعت اخوانالمسلمین فرصت یافت تا با کمک عربستان سعودی و با چراغ سبز غرب به گسترش ساختارهای خود بزند و نهادهای متعدد و مهمی را برای سازماندهی مسلمانان غرب تأسیس کنند. این سازمان همچنین با استفاده از شوک نفتی دهه 1970 توانست شبکه مالی گستردهای را در سراسر جهان ایجاد کند.
برخی کادرهای اخوانی نیز با توجه به روابط حسنه خود با رژیم سعودی، به این کشور نیز کمک کردند تا بخش بزرگی از نهادهای دینی بینالمللی خود از جمله «سازمان همبستگی جهان اسلام» را تأسیس کنند. در آن دوران آمریکا و متحدان منطقه ای این جماعت را ابزاری مفید برای جلوگیری از نفوذ عقاید کمونیستی در میان مسلمانان در جهان اسلام و غرب میدیدند. این ائتلاف در دهه 1970 و 1980 و در پی حمایت این جنبش از نیروهای جهادی در افغانستان در نبرد با ارتش سرخ شوروی ادامه یافت.
ائتلاف تاکتیکی غرب و نظام های عربی محافظه کار از یک سو و اخوان المسلمین از سوی دیگر در دهههای 1960تا 1980 منجر به بروز تغییراتی عمده در ساختار و اندیشه اخوانالمسلمین شد. این ائتلاف و گسترش شبکههای مالی و تشکیلاتی این گروه در مصر و جهان و همچنین افزایش نفوذ طیفها و تشکیلات اخوانی در دیگر کشورهای مسلمان سبب شد تا این جماعت به تدریج از گروهی انقلابی که قائل به تشکیل حکومتی اسلامی در مقیاس جهانی است به گروهی معتقد به ساختار نظام جهانی با رویکردی انتقادی و اصلاحگرایانه تبدیل گردد.
همچنین حضور طولانی مدت در کشورهای ثروتمند شورای همکاری و افزایش نفوذ وهابیت در جامعه مصر نیز این جماعت را از رویکردهای وهابی متأثر کرد. اما از سوی دیگر، این گروه هنوز نتوانسته است میان رویکرد عملی و ریشههای فکری خود به یک سنتز مطلوب برسد. این مسئله سبب شده است اخوان المسلمین با مشکلاتی از جمله استفاده برخی گروهها از ایدئولوژی اخوانی (به ویژه افکار سید قطب) برای ایجاد گروههای مسلح و همچنین مسئله گرایش کادرها و رهبران میانی به سمت انقلابیگری مواجه باشد. از این رو با وجود استفاده اخوان المسلمین از ساختارهای مالی، اقتصادی، اجتماعی و حقوق بشری غرب، آمریکا و کشورهای غربی هیچگاه این جماعت را به عنوان متحدی قابل اطمینان قلمداد نمی کنند، چرا که از نظر غرب اخوان المسلمین دارای رگههایی از چیزی است که آنها از آن با عنوان گروههای تندروی اسلامی یاد میکنند. همچنین رویکرد انتقادی و اصلاح گرایانه این جماعت به نظم بینالملل و برخورداری آنان از پایگاه مردمی گسترده سبب شد این جماعت در قدرتگیری در مصر، سیاست خارجی نسبتا مستقلتری را به ویژه در حوزه روابط با رژیم صهیونیستی در پیش بگیرد و این امر منافع مستقیم غرب در محافظت از رژیم صهیونیستی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
شروع فرایند افتراق غرب و کشورهای عربی با جماعت اخوان المسلمین را میتوان از دهه 1990 دانست. زمانی که اخوان المسلمین با حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت مخالفت کرد. همچنین پس از حملات یازده سپتامبر، ایالات متحده تحقیقات دامنهداری را بر ضد برخی اعضای بارز شبکه مالی اخوان به ویژه «یوسف ندا» مالک بانک التقوی آغاز کرد.
علاوه بر این قدرت گیری حماس در غزه و روابط آن با ایران نیز یکی از موارد افتراق قلمداد میشود. با این وجود قدرت سیاسی و مالی اخوان المسلمین به ویژه در مصر، لابی گسترده در کشورهای غربی و سرعت گرفتن فرایند تحول اخوان المسلمین در دهه 2000 میلادی سبب شد فرایند افتراق در این دهه کند تر شود و آمریکا حتی در پی خیزش سال 2011 با به حکومت رسیدن گروه اخوان مخالفتی نکند.
پس از کودتای سال 2013 و در پی ضربات سنگین وارد شده به جماعت اخوان المسلمین در مصرو افول این گروه، ارزش راهبردی و سودمندی آن برای آمریکا کاهش قابل ملاحظه ای یافت و آمریکا ملاحظات کمتری در زمینه تعامل با این گروه داشت. همچنین ظهور جایگزین هایی اسلامگرایانه و قابل کنترل تر در طیف سلفیت مدخلی، گروه های تروریستی مشتاق تعامل، صوفیگری حاکمیتی و .. و استفاده آن ها از خلأ عدم حضور اخوان سبب شد نیاز کمتری به گروه اخوان المسلمین احساس شود. این امر یکی از دلایلی بود که ترامپ تلاش کرد در دور اول ریاست جمهوری خود این گروه را در زمره گروه های تروریستی درآورد. اما نقطه عطف روابط غرب و اخوان المسلمین را میتوان عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر 2023 دانست.
عملیات طوفان الاقصی و تبدیل افتراق به خصومت
عملیات طوفان الاقصی و تحولات متعاقب آن را میتوان یکی از مهم ترین عوامل فرمان اجرایی ترامپ برای تروریستی اعلام کردناخوان المسلمین دانست. این عملیات از یک سو از سوی گروهی صورت گرفته بود که دارای ارتباطات عقیدی و فکری غیر قابل انکاری با جماعت اخوان المسلمین است. از این رو به رغم عدم موضع گیری صریح در حمایت از این عملیات، غرب این جماعت و ایدئولوژی آن را مسئول این رویداد میداند.
از سوی دیگر این عملیات سبب شده است معماری امنیتی منطقه غرب آسیا به طور غیر قابل بازگشتی تغییر کند. آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از 7 اکتبر 2023 هرگونه جنبش سیاسی ملی که ظرفیت به چالش کشیدن منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی باشد را خطری موجودیتی برای خود میبیند و همزیستی با این گروهها را حتی اگر فاقد هرگونه فعالیت انقلابی مسلحانه باشند را برنمیتابد. در مورد اخوان المسلمین این خطر علاوه بر موارد فوق، از آن جا ناشی میشود که عملیات طوفانالاقصی این ظرفیت را دارد که طیف انقلابی را در این جماعت تقویت کند. بازداشت برخی هستههای پنهان اخوانی در اردن که بدون اطلاع رهبری در حال طرحریزی برای عملیات بودند و همچنین همکاری جماعت اسلامی لبنان با حماس و حزبالله در جبهه پشتیبانی لبنان از نشانههای تقویت طیف انقلابی در اخوان المسلمین است.
علاوه بر موارد فوق، به نظر میرسد جماعت اخوان المسلمین با استفاده از توانمندیهای مالی، رسانهای و مردمی خود در غرب نقش بارزی در سازماندهی اعتراضات ضد صهیونیستی، افزایش انتقادات بر ضد رژیم اشغالگر قدس و همچنین تغییر نگرش مردم غرب علیه این رژیم داشته است. از این رو ایالات متحده، رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی حضور این شبکه قدرتمند و بانفوذ را تهدیدی علیه سیطره روایت خود در عرصه عمومی غربی قلمداد میکنند و تلاش دارند با تروریستی اعلام کردن این گروه، آن را از عرصه عمومی حذف کنند.
رویکرد اخوانالمسلمین در قبال فرمان اجرایی ترامپ
بیانیههای سیاسی منتشر شده از سوی رهبران جنبش اخوانالمسلمین در خارج از مصر نشان میدهد که رهبری این گروه هنوز هم نیت و توانایی لازم را برای به چالش کشیدن ایالات متحده آمریکا را ندارد. این بیانیهها همچنین نشان دادهاند که این گروه قانونی بودن از سوی آمریکا را انتخابی راهبردی میداند و امید دارد با استفاده از قدرت مالی، لابی سیاسی، ارتش وکلا و مذاکره با دولت آمریکا در ازای اعطای امتیازاتی وضعیت قانونی خود را حفظ کند.
در مقابل به نظر میرسد فرمان اجرایی ترامپ در مصر سبب معضلی بزرگ برای اخوان المسلمین باشد که علاوه بر مشکلات حقوقی در سطح جهان، مشروعیت کادرهای قدیمی معتقد به مانورهای سیاسی در چهارچوب استاندارهای جهانی را بیش از گذشته به چالش خواهد کشید و طیف های انقلابی تر را بیش از گذشته تقویت کرد. این مسئله میتواند در طولانی مدت همبستگی سازمانی این گروه در کشورهای هدف را تهدید کند.
از بین رفتن این همبستگی از یک سو سبب تضعیف ساختارهای رسمی اخوان در این کشورها خواهد شد و از سوی دیگر میتواند به بروز گروههایی انقلابی و غیرتکفیری در ساحت اسلامی جهان عرب کمک کند.
نویسنده: احمد بروایه/کارشناس مسائل غرب آسیا و شمال آفریقا
انتهای پیام/



