خیزش مردمی 9 دی | چرا و چگونه مردم در برابر «دموکراتهای مسلح» قیام کردند؟
به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری ایده روز، 9 دی به عنوان یکی از روزهای پرافتخار مردم ایران در تاریخ ثبت خواهد شد. روزی که مردم بصیر و انقلابی ایران اسلامی پس از گذشت هشت ماه ناآرامی و آشوب داخلی توسط فتنه گران داخلی با حمایت آشکار سیاستمداران غربی و صهیونیستی، هنگامی که مشاهده کردند فتنهگران در تعرض به مقدسات ملی و معنوی از خطوط قرمز ملت ایران عبور کردهاند علیه جریان فتنه و حامیانش قیام کردند و بار دیگر نشان دادند که روی اصول و مبانی هویتی خود با هیچ کسی تعارفی ندارند. شاید بتوان «وفاق واقعی» را در 9 دی متجلی دید که اسلامیت و ایرانیت مردم ایران در کنار هم، مردم را به خیابانها کشاند و موجب شد خطر فتنه که کشور و نظام را در لبه پرتگاه قرار داده بود، از سر ایران عزیز دور کنند.
برای بازخوانی تاریخی و جامعهشناسانه این رخداد ملی و درک منطق همراهی و همگامی ملت ایران با نظام اسلامی خصوصا در بزنگاههای حساس تاریخی همچون فتنه 88 و به ویژه در حماسه پر شکوه 9 دی، در مرکز مطالعات راهبردی خبرگزاری ایده روز به گفتوگو با دکتر مسعود رضایی(استاد تاریخ و مدرس دانشگاه) و دکتر میثم مهدیار(جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی) نشسته و تلاش داشتهایم ریشههای خیزش ملی 9 دی را مورد بررسی موشکافانهتری قرار دهیم.
محور اصلی مواضع حاضران در نشست:
محورهای مهم اظهارات دکتر مسعودرضایی:
- فهم پیشران همبستگی ملی ـ دینی ایرانیان در کنشهای جمعی؛
انسجام اجتماعیِ پس از انقلاب در عین پذیرش اختلافات طبیعی، بر ترکیب علایق دینی و ملی و محوریت فرهنگ دینی استوار است که میتواند اکثریت را در بزنگاهها همسو کند.
- درک نقش تعیینکننده حضور مردم در مهار بحرانها؛
عامل مشترک عبور از فتنهها و تهدیدها، از سالهای آغازین انقلاب تا کنون حضور مردم در صحنه و تبدیل همدلی به کنش میدانی بوده است.
- تعریف 9 دی بهمثابه کنش چندبُعدی؛
این رخداد هم اعتراض به جریان فتنه و هتک حرمتهاست، که هم اعلام حمایت از نظام و رهبری است و و هم دفاع از کلیت سرزمینی است و هم واکنشی آیینی به هتک مقدسات مورد احترام مردم که از حساسیت دینی جامعه نیرو میگیرد.
- صورتبندی بصیرت و دشمنشناسی بهعنوان سپر جلوگیری از فروپاشی نظم سیاسی؛
آگاهی سیاسی انباشتهشده در جامعه مانع آن میشود که اعتراض به بحران ساختاری تبدیل شود.
- تشخیص میدان نبرد فرهنگی ـ رسانهای و ضرورت تقویت تابآوری حکمرانی؛
شکافافکنی و تهاجم تبلیغاتی برای تضعیف فرهنگ دینی، پیوند مردم و رهبری و همبستگی ملی طراحی میشود و در کنار آن، کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی برای محدود کردن ظرفیت بهرهبرداری دشمن اهمیت دارد.
محورهای مهم اظهارات دکتر میثم مهدیار:
- بازشناسی پوششی بودن شعار دموکراسی در بخشی از فتنه 88؛
ادعاهای دموکراتیک میتواند ابزار مشروعیتبخشی به قدرتطلبی باشد و با کنار رفتن غبار، تفاوت میان مطالبه واقعی و پروژه سیاسی کسب قدرت آشکار میشود.
- درک ماهیت الیگارشیک نزاع و حساسیت جامعه نسبت به تحقیر رأی مردم؛
وقتی جریانهایی رأی طبقات پایین را بیاعتبار جلوه دهند و تصمیمگیری سیاسی را حق گروهی خاص بدانند، زمینه واکنش جمعی علیه انحصار قدرت و تکبر سیاسی شکل میگیرد.
- تبیین فعال شدن اراده جمعی بر مبنای احساس ظلم و هتک حرمت؛
هرجا حس شود به حق عمومی یا مقدسات و حرمتهای مشترک تعدی شده، جوشش اجتماعی رخ میدهد و این واکنش ریشه در فرهنگ جوانمردی و دادخواهی تاریخی ملت ایران دارد.
- فهم شبکههای محلی و هیئتی بهعنوان زیرساخت کنش اجتماعی پایدار؛
پیوندهای محلهمحور و هیئتی ظرفیت سازماندهی، کمکرسانی و بسیج اجتماعی را فراهم میکنند و از انقلاب و جنگ تا بحرانهای طبیعی و اجتماعی، امکان تبدیل همدلی به عمل جمعی را ایجاد میکنند.
- تشخیص تهدیدهای فرساینده وفاق و ضرورت مراقبت فعال از سرمایه اجتماعی؛
شکاف طبقاتی، محلزدایی در توسعه شهری و ضعف بازتولید فرهنگی در آموزش و رسانه میتواند روحیه جمعگرایی و فتوت را تضعیف کند. لیکن تقویت ساختهای محلی و خودآگاهی تاریخی ـ فرهنگی راه حفظ انسجام است.
ایده روز: ما در این جلسه تلاش داریم تا خوانشی تاریخی و جامعهشناسانه از حماسه 9 دی داشته باشیم چرا که 9 دی در تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر واقعه مهمی بوده و هنوز حق مطلب درباره آن ادا نشده است. خصوصاً این روزها که بحث وفاق و انسجام مطرح است و قرائتهای مختلفی هم از وفاق دیده میشود، باید دید که مردم ایران روی چه نقاطی وفاق میکنند.
به عنوان سؤال نخست اگر 9 دی را یک کنش جمعی درنظر بگیریم، این کنش چه تعریفی دارد؟ اعتراضی بوده، هویتی بوده، حمایتی بوده یا با توجه به ارتباطش با حادثه عاشورا و اتفاق عاشورای 88 میشود آن را یک کنش جمعی آیینی دانست؟
دکتر مسعود رضایی: موضوع مهمی است. من چون صبغه تاریخی هم دارم، دوست دارم ابتدا یک نگاه تاریخی به قضیه داشته باشم و مروری کنم بر وقایعی که از ابتدای انقلاب تا رسیدن به 9 دی رخ داد تا روشن شود چرا 9 دی به نوعی نقطه اوج میشود. از ابتدای انقلاب که یک همبستگی ملی ـ دینی در مردم به وجود آمد، یک عامل مهم اسلام به عنوان مکتب مورد قبول عامه مردم بود و عامل دیگر رهبری حضرت امام که مقبولیت قاطع داشت. البته وقتی از وفاق صحبت میکنیم، هیچگاه وفاق صددرصدی نداریم! در هر جامعهای بخشهایی از جامعه دیدگاههای دیگری دارند، اما آنچه بعد از پیروزی انقلاب رخ داد، حرکت بزرگی بود چرا که ما پنجه در پنجه دشمنی انداختیم که ابرقدرت بود و تلاش میکرد منافعش در ایران از دست نرود.
در دوره انقلاب این وفاق دیده شد؛ اکثریت مردم علیه آمریکا و رژیم وابسته پهلوی به خیابان میآمدند و با وجود همه تلاشهای مقابل، انقلاب پیروز شد. حتی تا روز 22 بهمن هم در فکر جلوگیری از پیروزی انقلاب بودند و در کتاب خاطرات سالیوان در این مورد صحبت شده است.
اما بعد از پیروزی انقلاب وارد دورهای شدیم که مردم ستون حمایت از انقلاب بودند و در برهههای زمانی مختلفی، حمایت خود را از نظام سیاسی نشان دادند. برای مثال برهه تاریخی بهمن 57 تا خرداد 60، دوره آشوبهای خیابانی، زد و خورد، تظاهرات، کشاکشهای سیاسی و در کنار آن اقدامات مسلحانه در مناطق مختلف بود که در کنار آن نیروی مسلحِ آماده و یکپارچه هم وجود نداشت اما آن چیزی که فتنهها را از بین میبرد، حضور مردم و همدلی مردم بود.
در کردستان با همه تبلیغات و تحرکات حزب دموکرات، کوموله و دیگران، اگر مردم کردستان با نظام همراهی نمیکردند، کار بسیار سخت یا لاینحل میشد اما همراهی مردم با نظام باعث شد قائله با زحمت فراوان و به شهادت رسیدن تعدادی از هموطنان، فروکش کند. در قائله آذربایجان و حزب خلق مسلمان هم اگر توده مردم نبودند، مهار آن ساده نبود. در جاهای دیگر هم به همین ترتیب. بنابراین از همان ابتدا یک تفکر در مردم شکل گرفته بود که باید از کشور، دین و نظام دفاع کنند.
در همین دوره زمانی، واقعه آمل را داریم که اتحادیه کمونیستها پس از ماهها برنامهریزی، روز 5 بهمن 1360 حمله کرد با تصور اینکه وارد شهر میشود و مردم میپیوندند اما در برابر «سد مردم» قرار گرفتند و مردم شهر را به شهر هزار سنگر در مقابله با آنان تبدیل کردند.
در جنگ تحمیلی هم همین بود؛ محاسبه صدام برای گرفتن خوزستان و رسیدن به تهران، با حضور نیروی مسلح و مردم و حس مقاومت عمومی به هم خورد. مردم به جبههها سرازیر شدند، سختیها را تحمل کردند و با وجود فشارهای نظامی و اقتصادی، ایستادند.
در مجموع، در عموم مردم روح همبستگی وجود داشت که معجونی از علایق دینی و علایق ملی، با محوریت فرهنگ دینی بود.
بعد از جنگ هم این همبستگی خودش را نشان داد. در دوره سازندگی مشکلات اقتصادی و تنشهایی در برخی مناطق شکل گرفت اما گسترش پیدا نکرد و خاموش شد. در برابر تهدیدهای مکرر آمریکا، چه تحریم و چه تهدید نظامی، آنچه نظام را سرپا نگه داشته همین همبستگی مردم ذیل رهبری حضرت آیتالله خامنهای است.
هر چه که جلوتر میآییم این همبستگی همچنان پابرجا باقی میماند و در تیرماه 78 هم همین را میبینیم. عوامل داخلی و خارجیِ معاند تلاش کردند آشوبها را گسترش دهند و نظام را زمین بزنند اما حضور مردم در 23 تیر 78 فتنه را خواباند و آن روز را هم به واقعه مهمی در تاریخ ملت ایران ثبت کرد.
بعد از همه این موارد به سال 88 میرسیم که جلوه دیگری از همبستگی در سطحی بسیار وسیع دیده شد و این وسعت نیز به دلیل بزرگی فتنه 88 بود. در آن سال با مشارکت حدود 85 درصد مردم و حضور نزدیک به 40 میلیون نفر در پای صندوقهای رای، یکی از پرشکوهترین انتخاباتها رقم زده شد. اما با اقدامات نادرست و ناجوانمردانه میرحسین موسوی و اطرافیانش، به جای جشن ملی وارد فتنه شدیم.
در روزهای اول، بخشی از مردم با تحریک احساساتِ «تقلب» وارد صحنه شدند و روز 25 خرداد تظاهرات بزرگی با شعار «رأی من کو» برگزار شد. اما از همان بعدازظهر 25 خرداد با شروع آشوبها – مانند حمله به پایگاه بسیج – ما دیگر آن تظاهرات گسترده را نمیبینیم چون خیلیها فهمیدند ماجرا فراتر از ادعایی است که در باره انتخابات مطرح میشود و برنامههای دیگری دنبال میشود. وقتی امکانات برای بازشماری فراهم شد و روشن شد تقلبی رخ نداده، آنان حرفشان را عوض کردند و از «تقلب» به «مهندسی انتخابات» رفتند که بحثی کلی و پایانناپذیر بود.
ایده روز: آقای آخوندی هم در جلسه با رهبری گفته بود که اگر «ده بار آراء را بشماریم همین نتیجه از صندوق درمیآید»
دکتر رضایی: بله، تاجزاده هم بعدها گفت تقلب نشده. به هر حال حضور معترضان کاهشی شد اما یک جریان خشونتطلب باقی بود که میخواست فضا را خشن کند، خونآلود کند، کشتهسازی کند و اجازه ندهد آتش فتنه خاموش شود. فتنه داشت به سمت محو شدن میرفت تا اینکه ماجرای اهانت به مقدسات رخ داد و در این نقطه شاهد «خیزش 9 دی» شدیم. 9 دی از یک جهت اعتراض به کلیت فتنه و خصوصاً توهین به مقدسات بود از طرف دیگر یک جریان حمایتی از نظام، رهبری و کلیت حاکمیت ملی و سرزمینی ایران بود. همچنین رنگ آیینی داشت، چون با حس نفرت از توهین به مقدسات و خشمی علیه جسارت به باورهای مردم آمیخته شده بود.
در تظاهرات عظیم 9 دی (که خودم حضور داشتم) جمعیت بسیار زیاد بود و شاید از عظیمترین تجمعهایی بود که در تهران دیده بودم. طبیعی است که نمیتوان تکتک افراد را طبقهبندی کرد، اما همان جمعیت عظیم نشان میداد بخش قابل توجهی از مردم تهران و چه بسا حتی برخی از کسانی که در 25 خرداد آمده بودند با گذشت زمان حقایق بیشتری را فهمیده بودند و اکنون برای دفاع از آیین، نظام و سرزمینشان در 9 دی حضور داشتند.
ایده روز: مقدمه تاریخی خوبی بود. حالا اگر بخواهیم از بعد جامعهشناختی تحلیل کنیم، این کنش جمعی ایرانیان چه ماهیتی داشت و چه شد که بعد از ماهها اعتراض سیاسی، ناگهان حرکتی شکل گرفت که لزوماً هم سیاسی نبود، اما بخش مهمی از مردم را فعال کرد؟
دکتر مهدیار: اگر بخواهم تیتر بدهم، 9 دی نوعی واکنش به «دموکراتهای مسلح» و روشن شدن حقانیتِ آن واکنش است و شاید در یکی دو سه سال اخیر بهتر بتوانیم آن را درک کنیم. بهانه اعتراضات 88 «دموکراسی» بود؛ اینکه انتخابات مطلوب برگزار نشده، مهندسی شده و… اما امروز میبینیم بسیاری از کسانی که آن زمان زیر میز زدند، اساساً مسئلهشان دموکراسی نبود و گزارههایی که از دهه 70 درباره توسعه سیاسی و ضرورت آن طرح میشد، در عمق بیشتر، ابزاری برای کسب قدرت بود و هدف آنها شکل دادن به نوعی الیگارشی سیاسی ـ فرهنگی ـ اقتصادی بود.
نشانهاش این است که بسیاری از مدعیان دموکراسی در سالهای اخیر به سمت اقتدارگرایی گرایش پیدا کردند، الگوهای فکریشان تغییر کردهاست و بعضی به نوستالژی پهلوی و نگاههای فاشیستی نزدیک شدند. حتی در گفتار برخی، توسعه مقدم بر دموکراسی معرفی شد. نمونههایی هم در سالهای اخیر – با اظهاراتی مانند اظهارات جدید آقای سریعالقلم – آشکارتر شد که چگونه برخی نگاههای طبقاتی ضد دموکراسی مطرح میکنند. اینها نشان میدهد شعارهای زیبا در دهه 70 و 80 میتواند پوششی باشد و امروز آن منویات صریحتر بیان شده است.
در چنین زمینهای، 9 دی واکنش مردم به یک خواست الیگارشیک بود! واکنش به اینکه «قدرت مال ماست» و رأی طبقات پایین «کیفیت» ندارد. در همان سالها هم تمسخر سادهزیستی رئیسجمهور زیاد بود و بعدتر هم نمودهای الیگارشیک در مناسبات قدرت و اقتصاد دیده شد. در آن هشت ماه، به تدریج غبار کنار رفت و معلوم شد صحنه چگونه پردازش شده است.
حالا سؤال این است که این «اراده جمعی ایرانیها» چه وقت فعال میشود؟! به نظر من، آنچه خون ایرانی را در برهههای مختلف به جوش میآورد، احساس ظلم و مظلومیت است. وقتی ایرانی احساس کند به کسی ظلم شده یا مقدسات و حرمتها شکسته شده، واکنش نشان میدهد. این ریشه در «فرهنگ فتوت» دارد؛ فرهنگی که در جوهره تاریخ ایران نهادینه شده و از ایران باستان تا دورههای مختلف جلوه داشته است. حماسهها و اسطورههای پهلوانی، سپس جریانهای فتوت و بعد پیوند آن با تصوف و در ادامه صفویه، همه به نوعی استمرار همین روحیهاند. صفویه ترکیبی از تصوف و فتوت بود و در همان دوره، احیای نام «ایران» و توجه به عناصر شاهنامهای و نمادهای ملی ـ فرهنگی دیده میشود. کما اینکه پادشاه صفوی نام فرزند خود را «طهماسب» میگذارد که یک اسم شاهنامهای است و «شاهنامه طهماسبی» یکی از نسخههای مهم شاهنامه به حساب میآید.
این فرهنگ فتوت با هیئتها و آیینهای عزاداری هم پیوند وثیق دارد و انقلاب اسلامی نمونه روشن شبکهسازی همین هیئتهاست؛ راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا، عید فطر و… با تکیه بر همین شبکههای مردمی شکل گرفت و بعد همین شبکهها در جنگ هم نقش داشتند. در دفاع مقدس، بسیاری از تیپها و لشکرها با هویتهای محلی و هیئتی شکل گرفتند. افراد با سرمایه اجتماعی محلهشان میآمدند، میجنگیدند و برمیگشتند و دوباره پشتیبانی مردمی را فعال میکردند.
برای اینکه نشان بدهم این فقط به 9 دی محدود نیست چند مثال اجتماعی هم میزنم. در زلزله سرپل ذهاب، سیلهای گلستان و لرستان و خوزستان، در کرونا و حتی در کمپینهایی مثل «ایران همدل» برای کمک به مظلومان، این روحیه همدلی و فتوت دیده میشود. ایرانی وقتی ظلم میبیند، به صحنه میآید.
در 9 دی هم همین جنس بود. هم احساس ظلم به کشور و نظام و رأی مردم و هم جسارت به مقدسات. اینها با هم ترکیب شد و واکنش جدی شکل گرفت. این واکنش «تودهوارِ بیریشه» نبود بلکه از پایگاههای مردمی مثل مساجد و حسینیهها تغذیه میشد و با نمادهای عاشورایی همراه بود.
ایده روز: در 9 دی، این شاخصهای فتوت که آنها اشاره داشتید – مانند دادخواهی، دستگیری از افتادگان، ولایت و… – چگونه با هم ترکیب شدند و کدام عامل نقش بیشتری در وفاق مردم داشت؟
دکتر مهدیار: در آن مقطع، مردم احساس کردند به نظام و رأی خودشان و همچنین به مقدسات ظلم شده است. از طرفی دیدند برخی جریانهای سیاسی مسئلهشان رأی و دموکراسی نیست و مسئلهشان قدرت است و به مردم و طبقات پایین نگاه تحقیرآمیز دارند. وقتی غبار کنار رفت، این تصویر واضحتر شد. در کنار آن، اهانتهای مذهبی و شکستن حرمتها هم رخ داد. ترکیب «احساس ظلم» و «حساسیت ولایی ـ آیینی» باعث شد واکنش شدیدتر شود.
ایده روز: بسیاری از حرکتهای اجتماعی ایرانیان وجه هویتی برجسته دارند و مسائل معیشتی معمولاً محرک اصلی نبوده است. آیا میتوان 9 دی را بازسازیِ فعال هویت انقلاب اسلامی دانست؟ کدام عناصر هویتی در 9 دی نمود بیشتری داشت؟
دکتر رضایی: باز هم اجازه دهید با نگاه تاریخی به این سوال شما پاسخ بدهم. ما در تاریخ کشور مقاطعی انفعال اجتماعی هم داشتیم کما اینکه در جنگ جهانی اول و دوم کشور در معرض اشغال قرار گرفت اما مقاومت ملی فراگیر ندیدیم! البته تحرکات مقطعی مثل میرزا کوچکخان یا رئیسعلی دلواری بود، اما کلیت جامعه منفعل بود. در دوره رضا شاه، واگذاریهایی مثل قرهسو و آرارات به ترکیه بدون واکنش جدی اجتماعی رخ داد. در دوره محمدرضا پهلوی هم ماجرای بحرین به سادگی گذشت و حرکت ملی بزرگ شکل نگرفت. سؤال این است که چه میشود بعد از انقلاب به جایی میرسیم که اگر کسی به یک سانت خاک ایران چشم بدوزد، همه قیام میکنند؟
اتفاقی که افتاد، احیای روحیات اسلام انقلابی در بین مردم بود؛ مردم قبل از انقلاب هم مسلمان بودند اما پس از انقلاب این ایمان و فرهنگ «فعال» شد. در مقاطع مختلف این روحیه فعال وارد صحنه شد و در 9 دی هم یکی از تجلیات همین روحیه بود. من میگویم این بازسازی نیست، بیشتر «فعالسازی» و تداوم یک روحیه فعال است و تشخیص خطرِ بازگرداندن کشور به مسیر وابستگی و تضعیف نظام، موجب واکنش مردم شد.
از سوی دیگر، همانطور که ما جامعه را رصد میکنیم و ریشههای مقاومت و همبستگی را بررسی میکنیم، دشمنان هم این عوامل را دقیق بررسی میکنند. آنها خوب میدانند که فرهنگ اسلامی ـ شیعی، فرهنگ شهادتطلبی، پیوند رهبری و مردم و همبستگی ملی حول مفاهیم مشترک مهمترین عوامل مقاومت مردم ایران است. بنابراین تهاجم فرهنگی، جنگ تبلیغاتی و رسانهای، جنگ روانی و تلاش برای تضعیف جایگاه رهبری و ایجاد شکاف بین مردم را دنبال میکنند. همان کاری که در تعبیر قرآنی از فرعون هم دیده میشود و تکهتکه کردن جامعه برای از بین بردن همبستگی، یکی از راهبردهای مهم فرعون بود.
اما با وجود این همه تلاش تا اینجا شکست خوردند و اوج شکستشان را من در ماجرای «جنگ 12 روزه» میبینم. آنها بعد از سالها تحلیل کردند که مردم ایران دیگر مردم نه دی نیستند و تصور کردند میتوانند فتنه داخلی ایجاد کنند اما حتی یک حرکت کوچک هم شکل نگرفت. حتی کسانی که پیش از آن اعتراض و نارضایتی داشتند، در بازی دشمن وارد نشدند. یک روح ملی هوشیار فهمید همراهی با دشمن به سود هیچکس نیست. مثل 88 که بخشی از مردم با گذشت زمان فهمیدند ادامه فتنه به نفع کشور نیست، در این ماجرا هم بسیاری از منتقدان هم به این جمعبندی رسیدند که اگر وارد سناریوی دشمن شوند، کشور و سرزمین هم به خطر میافتد. این برای دشمن شکست سیاسی بزرگی بود، فراتر از شکست نظامی.
در عین حال، باید توجه داشت دولت و حاکمیت هم تکالیفی دارند؛ باید فشارهای اقتصادی را کاهش دهند، چون دشمن برای افزایش فشار و ایجاد نارضایتی برنامهریزی پیچیده دارد. با این حال، امیدواریم با وجود انتقادات و مطالبات، مردم در صحنهای که دشمن فراهم میکند بازی نکنند.
ایده روز: در نمونههایی مثل 88، طوفان الاقصی، جنگ 12 روزه و… مردم ایران دور محورهایی جمع میشوند. مردم دقیقاً حول چه چیزی وفاق دارند و چگونه میشود آن را تقویت کرد؟ بهخصوص که از واژه وفاق هم گاهی سوءاستفاده میشود؟
دکتر مهدیار: به نظر من آنچه وفاق میآورد همان مفهوم «فتوت» است؛ یک مفهوم عام که شاخصهایی دارد. اما باید از آن مراقبت کرد چون سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ سالهای اخیر گاهی به تضعیف این مفهوم آسیب زدهاند. شکاف طبقاتی با فتوت در تضاد است؛ فتوت متکی بر جمعگرایی است و فتی – شخص جوانمرد – کسی است که فاصلهاش را با افتادگان کم کند، حقطلبی کند و دستگیری کند. هرقدر سیاستهای اقتصادی شکافها را بیشتر کند، این سرمایه اجتماعی به حجاب میرود.
در حوزه اجتماعی هم «محله» اهمیت دارد. هیئت ایرانی – بر خلاف موکبهای عراقی که عشیره محور هستند – به نوعی «محلهمحور» است اما با ما توسعه شهری، محلهها و جماعتوارههای محلی را تخریب کردهایم که این برای سرمایه اجتماعی و شبکههای همدلانه، ضربه است. در فرهنگ عمومی هم برخی سنتهای جمعگرایانه مثل کمک جمعی برای ازدواج، وقف، نذر و… نمونههایی از فتوت بودهاند. پرسش این است که ما چقدر این فرهنگ را در آموزشوپرورش، رسانه و روایتهای عمومی بازتولید کردهایم؟ ادبیات تعلیمی ما مثل گلستان سعدی پر از «خدمت به خلق» است؛ اما جای آن در آموزش کجاست؟ رسانه چقدر قهرمان جوانمرد ساخته و چقدر بر رقابت و نامردمی و جنگ همه علیه همه تکیه کردهاست؟
در نمونه دیگر به نظر من باید از ساختار «هیئت» صیانت کنیم چرا که به نظر من هیئت ملیترین ساخت اجتماعی ایران است و هم فتوت هم ادبیات فارسی هم مشارکت و هم دستگیری در آن دیده میشود. اگر بخواهیم فرهنگ ایران را نشان دهیم، هیئت یک نماد جدی است اما باید هیئتهای محلی را تقویت کنیم، نه اینکه صرفاً تجمعهای پرزرقوبرق بسازیم و پیوندهای محلهای را تضعیف کنیم.
در کنار این باید مفهوم ایران را به درستی تبیین کنیم چرا که ایران یک مفهوم صرفاً سکولار نیست بلکه ایران تاریخی و فرهنگی با معنویت و ولایت گره خورده است. اگر این مفهوم تضعیف شود واگراییهای قومی و زبانی میتواند تشدید شود و «ایرانستان» شکل بگیرد. آنچه اقوام گوناگون را کنار هم نگه داشته، یک معنای مشترک و وحدت معنوی ـ دینی بوده است.
ایده روز: رهبر انقلاب در تحلیل 9 دی بر آگاهی و دشمنشناسی مردم تأکید کردهاند. این دو پارامتر چگونه در واکنشهای جمعی ایرانیان دیده میشود و آیا علتاند یا تسهیلگر؟
دکتر رضایی: یکی از مسائل مهمی که بعد از انقلاب شکل گرفت، همین بصیرت و آگاهی سیاسی بود. مردم نسبت به قبل بیشتر مسائل سیاسی را شناختند و فرهنگ سیاسی رشد کرد. جامعهای که بصیرت نداشته باشد زود فریب میخورد و مهمترین نقطه فریب هم شناخت دشمن است و اینکه دشمن را دوست بپندارد. دشمن در این 45 سال تلاش کرده خود را دوست و خیرخواه نشان دهد و چهرهاش را تلطیف کند. گاهی هم در بخشهایی از جامعه اثر گذاشته و حتی از برخی اقشار سخنانی شنیده میشود که نشان میدهد دشمن را درست نشناختهاند.
بصیرت آب حیات جامعه است و در مقاطع مختلف خود را در کنشهای اجتماعی نشان داده که نمونه بارزش در 9 دی است. اگر مردم این بصیرت را نداشتند و روند 25 خرداد با همان شدت ادامه مییافت و تحت فشارهای اجتماعی انتخابات ابطال میشد، فاتحه انتخابات در ایران خوانده میشد و بدتر از آن کشور وارد سیاهچاله جنگ داخلی میشد چون از آن پس هر کسی میتوانست نتیجه انتخابات را نپذیرد و چرخهای بیپایان شکل بگیرد. بصیرت مردم بود که فهمیدند ادامه آن مسیر چه آینده تاریکی دارد و جلو آن را گرفتند. امروز هم جلوههای بصیرت را در رخدادهای جدید میبینیم.
البته تکالیف دولت هم مهم است و باید زمینههای رفاه و کاهش فشار اقتصادی را فراهم کند. دشمن هم برای افزایش فشار اقتصادی تدابیر پیچیده دارد اما دولت باید اقدام مؤثر داشته باشد. مردم حق دارند مطالبه کنند و دولت موظف است زمینه بهتر فراهم کند.
دکتر مهدیار: من هم تأکید میکنم این گوهر ارزشمند نیازمند مراقبت فعالانه است! جهان سیال است و هر روز تکنولوژیها و فضاهای جدید خلق میشود. ما باید خلاقیت به خرج دهیم و از پتانسیلهای فرهنگیمان استفاده کنیم. نمونهاش اربعین است که مثل یک «فناوری فرهنگی» برکات اجتماعی و فرهنگی فراوان داشته و حتی نزدیکی میان ملتها ایجاد کرده است. ما از این دست ظرفیتها زیاد داریم و میشود برای حل مسائل و تقویت مشارکت اجتماعی و حضور فعال در جهان از آنها بهره گرفت.
انتهای پیام/




