با شروع باران ۱۴۰۴ ذوق زده نشوید، خطراتش را دست کم نگیرید/ سیل شاید زیرساختها را نابود کند
به گزارش خبرآنلاین روزنامه اعتماد نوشت: خاک بسیار خشک آبگریز میشود به این معنی که به جای جذب موثر، آب را دفع میکند. زمین اغلب فشرده میشود.
آب باران بهجای غوطهور شدن، به سرعت روی سطح جاری میشود و سیستمهای زهکشی و بستر رودخانهها را خشک میکند. این رواناب سریع باعث ایجاد سیل ناگهانی و خطرناک به ویژه در مناطق شهری و درههای باریک میشود. این نه تنها یک خطر ایمنی است بلکه میتواند به زیرساختها نیز آسیب برساند.
رواناب شدید باعث فرسایش قابل توجه خاک میشود و خاک سطحی گرانبها که برای کشاورزی حیاتی است شسته میشود و این امر معکوس است، زیرا باران برای احیای زمین و شارژ مجدد آبهای زیرزمینی مورد نیاز است و باران شدید اولیه فورا مشکلات ناشی از پمپاژ بیش از حد سفرههای زیرزمینی را برطرف نمیکند. مناطقی مانند تهران در حال حاضر به دلیل کاهش سطح و حجم سفرههای زیرزمینی با فرونشست زمین مواجه هستند و این آسیب غیرقابل برگشت است.
یک دوره پایدار از بارندگی سبک تا متوسط چیزی است که واقعا برای شکستن خشکسالی و ارائه مزایای بلندمدت لازم است. بارانهای تدریجی و خیسکننده برای نفوذ به خاک، جبران رطوبت خاک و شروع به شارژ سفرههای زیرزمینی و مخازن سدها ضروری است. افزایش رطوبت خاک برای بقای محصولات زراعی و دام حیاتی است و فرصتی را برای بهبود بخش کشاورزی در حال تلاش فراهم میکند. کشاورزی حدود 80 درصد آب شیرین ایران را مصرف میکند. بارندگی میتواند عوارض اکولوژیکی را معکوس کند، مانند خشک شدن آبهای اصلی مانند دریاچه ارومیه، که منجر به توفانهای نمکی میشود که بر کیفیت هوا و سلامت مناطق اطراف اثر میگذارد.
در حالی که هر بارندگی از نظر روانی و عملی نشانه امید است، بارانهای شدید و کوتاه احتمالا قبل از اینکه بتوانند تسکین معناداری ایجاد کنند، سیل و فرسایش خطرناکی ایجاد میکنند. لرزه خیزی در مناطق گسل فعال میتواند تحت تأثیر تغییرات تنش قرار بگیرد، که میتواند منجر به افزایش یا کاهش نرخ ریز زلزلهها شود یا در برخی موارد، در صورتی که گسل از قبل بهشدت تحت فشار قرار گرفته باشد، باعث ایجاد رویدادهای بزرگتر شود. آب ناشی از بارندگی شدید، ذوب برف، یا افزایش سطح آب زیرزمینی میتواند به لایههای زیرین پوسته از طریق سنگهای شکسته و نفوذپذیر مانند پهنههای گسلی نفوذ کند. این آب بر سنگ اطراف و درون گسل فشار وارد میکند.
در مواردی، وزن اضافه شده از حجم عظیمی از آب (مانند بادهای موسمی فصلی یا انسداد یک مخزن) میتواند میدان تنش پوسته را تغییر بدهد، که ممکن است باعث شکست در گسلهای مجاور شود. مطالعات در مناطقی مانند هیمالیا وزن بارانهای موسمی در دشت هند-گنگ، لرزه خیزی را کاهش میدهد، در حالی که در فصل خشک -کم باران- زمانی که وزن حذف میشود، لرزه خیزی را افزایش میدهد. یخچالها، میتوانند باعث برگشت پوسته، تغییر تنش و ایجاد زلزلههای بالقوه شوند.
این اثرات عموما فقط روی گسلهای دارای تنش بحرانی قابل توجه هستند چون بسیار نزدیک به نقطه شکست زمین ساختی هستند.
شروع «باران بزرگ » میتواند منجر به بازیابی موقت و نسبی سطح آب دریاچه ارومیه شود، اما برای دستیابی به یک بازیابی پایدار و طولانیمدت به تنهایی کافی نیست. علت اصلی خشکی دریاچه ارومیه فقط خشکسالی نیست، بلکه برداشت بیش از حد آب از رودخانهها و آبهای زیرزمینی است که آن را تغذیه میکند. هنگامی که بارندگی قابل توجه و ذوب برف در منطقه رخ میدهد، چندین اتفاق میافتد . رودخانههایی که دریاچه ارومیه را تغذیه میکنند بسیار قویتر جریان دارند و موجی از آب شیرین را به حوضه میرسانند. این امر به سرعت حجم و سطح دریاچه را افزایش میدهد. به عنوان مثال، بارانهای شدید فروردین ۱۳۹۸منجر به گسترش قابل توجه و مشهود دریاچه شد و امید به پایان بحران را ایجاد کرد. هجوم آب شیرین بهطور موقت نمک بسیار غلیظ را رقیق میکند و شوری کلی را کاهش میدهد که برای بقای میگو بسیار مهم است.
این روند مثبت اغلب به سرعت معکوس میشود. چند سال پس از تجدید حیات در سال ۱۳۹۸، دریاچه در اواخر سال آبی ۱۴۰3-۱۴۰2 تقریبا دوباره خشک شد و ماهیت موقت بازیابی دیم را برجسته کرد. بازیابی پایدار نیست زیرا اکثریت قریب به اتفاق آب رودخانه قبل از رسیدن به دریاچه منحرف یا استخراج میشود.دههها سدسازی روی رودخانههای تغذیهکننده دریاچه و گسترش گسترده کشاورزی پر آب بر (مانند چغندر قند) در حوضه از جریان آب به پاییندست جلوگیری میکند.
ازدیاد دهها هزار حلقه چاه باعث کاهش شدید سفرههای زیرزمینی شده که برای تغذیه دریاچه در دورههای خشک نیز حیاتی هستند. در منطقه دریاچه ارومیه میزان تبخیر سالانه بسیار زیاد است. حجم زیادی آب فقط برای حفظ سطح فعلی مورد نیاز است. اگر جریان ورودی بهطور مداوم با تبخیر مطابقت نداشته باشد یا بیشتر از آن باشد، دریاچه بدون توجه به باران قبلی به سرعت کوچک میشود. برای احیای واقعی دریاچه ارومیه، باران باید با تغییرات شدید و بلندمدت سیاست همراه شود. باید اجازه داد که باران به دریاچه سرازیر شود، یعنی تلاشی هماهنگ برای رهاسازی آب از سدهای بالادست و جلوگیری از انحراف آب رودخانه برای کشاورزی. بخش کشاورزی اطراف باید به روشهای آبیاری مدرن و کم مصرف و به محصولات کم مصرف آب روی آورد تا تقاضای کلی برای آب حوضه کاهش یابد. موفقیت دریاچه اکنون به پروژههای بازسازی دولتی در حال انجام شامل انتقال آب بین حوضهای، مانند خطوط لوله انتقال آب از رودخانه زاب، وابسته است.
17302

