تعبیر رسانه سپاه از تعامل اصلاحطلبان با روحانی و پزشکیان: مثل ساندیس با آنها برخورد کردند؛ شرکتهای دولتی را گرفتند و غیبشان زد!
به گزارش همشهری آنلاین، سایت «بصیرت» ارگان اینترنتی معاونت سیاسی سپاه در مقالهای با عنوان «چرخش فریبکارانه» که با هدف بررسی «فاصلهگذاری اصلاحطلبان با دولت وفاق» به رشته تحریر درآمده، نوشت: «مدعیان اصلاحات که در سال ۹۲ عارف و در سال ۹۶ جهانگیری را در عرصه انتخابات داشتند، به دلیل آگاهی از نداشتن رأی، آنها را وادار به انصراف کردند و کنار گذاشتند؛ آنها از روحانی حمایت و حتی در سال ۹۶ از زبان برادر خاتمی اعلام کردند «ما اصلاحطلبان تضمین وعدههای روحانی هستیم».
این طیف پستهای کلیدی در دولت را در اختیار گرفت اما بعد از اینکه از امتیازات سیاسی و اقتصادی بهرهمند شد و با بیکفایتی و بیبرنامگی، دولت را ناکارآمد و کشور را درگیر سوءمدیریت و نابسامانی ساخت، با دولت فاصلهگذاری کرد.
آنها روحانی را نامزد اجارهای خواندند و تلاش کردند شانه خود را از زیر بار مسئولیت دولت خالی و از کارنامه آن فرار کنند؛ حتی گفتند این دولت، دولت ما نبود! مدعیان اصلاحات افزون بر این، با مسائل خیالی و بهانههای کمبود اختیارات و دولت پنهان که برآمده از فریبکاری، دروغگویی، فرافکنی و عدم پذیرش مسئولیت بود، سعی در تحریف افکارعمومی و تطهیر خود از فجایع تحمیلی به مردم داشتند؛ این در شرایطی بود که آن وضعیت، دستپخت اصلاحطلبان بود و خسارتهای گسترده با عاملیت این طیف به کشور وارد شده بود. از جمله، تحمیل توافق هستهای فاقد تضمین و فاقد ضمانت و اجرای بی قید و شرط آن، دو برابر شدن تحریم و بر باد دادن فرصتهای گشایش اقتصادی، ۸ برابر کردن نقدینگی (انفجار نقدینگی)، ۱۴ برابر کردن بدهیهای دولت به بانک مرکزی، بر جای گذاشتن تعهدات مالی ۵۳۵ هزار میلیارد تومانی، تورم ۶۰ درصد، بدهی ۱۵۰۰ هزار میلیاردی، کسری ۴۸۰ هزار میلیاردی، شکستن رکورد تورم در تاریخ چند دهساله کشور، افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) از رقم کاهشی شده ۳۶۵ در سال ۹۲ به رقم ۴۰۹ در سال ۹۷، نابودی ۱۸ میلیارد دلار و ۶۰ تن طلا از ذخایر استراتژیک، واگذاری پرفساد نیشکر هفتتپه، ماشینسازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی و پالایشگاه کرمانشاه، تعطیلی شمار زیادی واحدهای تولیدی، ناترازی سنگین در تأمین گاز و برق و آب، منفی بودن خزانه، انتشار ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پول بیپشتوانه، معطل گذاشتن کشور و تعلیق توانمندیهای ملی پای اعتماد به غرب و بهانهجوییهای دشمن، ۶ پله پسرفت در رتبهبندی اقتصادی ایران در جهان، رکود تورمی بیسابقه، وابستهتر کردن اقتصاد به درآمد نفتی، حذف سهمیهبندی بنزین و وارد کردن خسارت ۱۴۴ هزار میلیارد تومانی به اقتصاد کشور، اصرار بر تحمیل رکود و تورم به بخش مسکن بهمدت حداقل ۵ سال، کوتاهی در اصلاح نظام بانکی تورمساز، دپو شدن میلیونها تُن کالای اساسی در گمرکات و بنادر، حقوقهای نجومی، کاهش شرکای تجاری ایران، کوتاهی در حمایت از تولید و صادرات، اتخاذ سیاستهای ضدشفافیت و مسبب قاچاق (حذف کارت سوخت، ایرانکد، شبنم و…) و کوتاهی در تأمین و اخذ مالیات از فعالیتهای غیرمولد و اقشار پردرآمد و پرمصرف.
رویه فاصلهگذاری با دولت و سلب مسئولیت از خود، اکنون در دولت دکتر پزشکیان نیز از سوی اصلاحطلبان در حال تکرار است؛ این درحالیست که آنها قاطبه پستهای دولتی از گلوگاههای مدیریتی و شرکتهای دولتی را در اختیار دارند.
روزنامه اعتماد متعلق به رئیس شورای اطلاعرسانی دولت اخیراً بهجای مسئولیتپذیری در برابر ناکارآمدیها، در جایگاه طلبکار نشست و نوشت: «آمار رسمی، وضعیت اقتصادی کشور را تورمی – رکودی نشان میدهد. برخلاف وضعیتهای متعارف که یا رکود است یا تورم، در ایران و در شرایط کنونی با هر دو پدیده منفی مواجه شدهایم. رکود است، چون رشد اقتصادی نداریم. این رشد قبلاً در حدی بود که بتوان آن را مصداق رشد متعارف دانست. سال گذشته بیش از ۳درصد رشد داشتیم. هنگامی که رشد باشد، تورم قابل تحملتر میشود ولی اکنون به مرحلهای رسیدهایم که رشد اقتصادی در بهار سال جاری به حدود ۰٫۴- درصد رسید و در تابستان منفیتر شده و برخی برآوردها آن را معادل ۱٫۳- درصد دانستهاند… مواضع اخیر مقامات کشور این پیام را مخابره میکند که گویی هیچ راهی برای برونرفت از وضع کنونی نداریم… مهمترین مسأله کنونی ما نداشتن چشمانداز یا در وضعیت تعلیق قرار داشتن است».
رویکرد فریبکارانه مدعیان اصلاحات و رسانههای زنجیره ای درحالیست که شرایط کشور حاصل حضور آنها در دولت از طریق سهمخواهی و غنیمتطلبی است.
عناصر زاویهدار با انقلاب و مشاوران نااهل مدعی اصلاحات اکنون باید پاسخگوی بیکفایتی خود باشند و نمیتوانند حساب خود را از دولت جدا کنند.
“عابد توانچه” عضو سابق دفتر تحکیم و انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، ۶ تیر ۱۳۹۲ پیشبینی کرده بود: «اصلاحطلبان، نگاه ابزاری دوگانه به روحانی دارند؛ از یکطرف او را پس میزنند تا هزینهای پرداخت نکنند، از طرف دیگر تأیید میکنند. آنها به روحانی مثل ساندیسی نگاه میکنند که تا زمانی که آخرین قطره ممکن در او را میک نزنند، لوله ساندیس را بیرون نخواهند کشید. وقتی مطمئن شوند دیگر نمیتوانند از روحانی استفادهای کنند، همان کاری را که با هاشمی رفسنجانی کردند با او میکنند. اصلاحطلبان در وضعیت بدی گرفتار شدهاند. میخواهند نهایت استفاده را بکنند اما جوابگوی کارنامه او نباشند».
ترجمان فاصلهگذاری مدعیان اصلاحات با دولت بعد از آنکه از مناصب اجرایی بهرهمند شدند، این است که مردم نباید به مدعیان اصلاحات اعتماد کنند تا زمینه سوءاستفاده از منابع دولت و امکانات کشور برای عدهای فرصتطلب و سودجو فراهم نشود و فجایع معیشتی و اقتصادی به کشور تحمیل نگردد».
این جماعت هر دولتی را تا جایی دوست دارند که به آنها برشی از کیک قدرت بدهد
روزنامه اینترنتی «اخبار و تحلیلها» وابسته به معاونت سیاسی سپاه هم در یادداشتی با عنوان «رادیکالها و گوشت قربانی دولت پزشکیان» به قلم «یعقوب ربیعی» نوشت: یکی از روزنامههایِ اصلاحات تیتر زده که «دولت چهاردهم اصلاحطلب نیست». سال ۹۶ هم که این طیف تلاش کرد تا رئیسجمهور اسبق رأی بیاورد، در ادامه کارش به “کی بود کی بود من نبودم” کشید.
یکی دیگر از اینها در ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ تیتر زد که «چرا روحانی هیچگاه اصلاحطلب نشد؟»؛ این یک رویکرد همیشگی است؛ به قول نسل دهه هشتاد و نودی، این جماعت گردنگیرشان خراب است!
برای این که به خطا نرویم، جریان اصلاحات نه یکپارچه است و نه همسان. آنچه در این یادداشت میآید، اشاره به جریان رادیکالی است که گاه مطامعش را در آمدن به صف رأی میبیند و گاه در نافرمانی و کف خیابان.
سؤال میشود که چرا این جماعت گردنگیرشان خوب نیست؟ روزی خاتمی را پینوشه میدانستند، چند سال قبل زیر میزِ روحانی زدند و الآن هم در حال زیرکشی از دولت فعلی هستند؟ علت را باید از تهِ حرفشان جست.
بخشی به سهم خواهی ها بر می گردد. فشار این طیف رادیکال در آغاز دولت آن قدر زیاد بود که بهزاد نبوی در متنی نوشت «از همه اعضای کمیتهها عاجزانه استدعا دارم، به خاطر ایران و به خاطر دکتر پزشکیان بینوا، دست از سهمخواهی از این گوشت قربانی بردارند.» خلاصه برخی از این فشارهایِ عیان ، حاصل سهم خواهی هایِ پشت پرده است.
اما دلیل دوم؛ سال ها قبل یکی از به اصطلاح تئوریسین های طیف رادیکال نوشت که ««تاکتیک اصلی اصلاحات (شما بخوانید رادیکال ها)، سازماندهی نیروها از پایین است. … حتی بعضی مواقع می توان به نافرمانی مدنی فکر کرد.» این جماعت هر دولتی را تا جایی دوست دارند که به او برشی از کیک قدرت بدهد، با دیگر ساختارهایِ قدرت وارد چالش شود، رفتار رادیکال و ساختارشکنانه داشته باشد و خلاصه به جای این که قاتقِ نان نظام و مردم باشد قاتلِ جان شود؛ یا به جای این که محلِ آرامش باشد مُخِلِّ آسایش شود.
درست است که نیروهای دغدغه مند از هر دولتی که در پیشبرد انقلاب تلاش کند حمایت می کنند چه چپ باشد چه راست؛ ولی بخشی از تاکیدها و حمایت های مکرر به این رفتار رادیکال ها بر می گردد. حمایت کردن به معنای سر زیر برف کردن، جدایی از مشکلات مردم، ندیدن کاستی ها، فراموش کردن گرانی ها و… نیست. وقتی رادیکال ها به ساختار زدایی از دولت، بیاعتبار سازیِ اقتدار اجرایی، بن بست نمایی از نظام، رادیکال سازی فضای سیاسی و … می اندیشند تکلیف ما مشخص تر و عیان تر می شود.

